فاجعه ـ س. ع. نسیم

فاجعه

در این سور

در این فتح

در غربت رنگین کمان «برکت و امید و عشق»

فقر را دیدم

گردن‌فراز

با چکمه‌های مرصّع!

تباهی را دیدم

مغرور

با تاجی از عقیق و نقره‌!

انحطاط را دیدم

سرمست

با شولای زرباف و عصای مطلا!

 

این‌جا

دیری‌ست

تکرار فاجعه

تکرار نیست؛

آتشفشان بازِ زخمی‌ست

با دهان‌های مکرر

در گوش شهر زمهریر!

 

این‌جا

بیتوته‌های کوتاه تماشا را

دیری‌ست

 یلدای دستارپیچ

بر بوم  فاجعه تکرار می‌کند:

تا سال بعد

بر طرح یخ‌زده‌ی دل خاموش‌تان درود!

 

س. ع. نسیم

۳ دی ۹۸


برچسب‌ها: سقوط, طاعون, شعر معاصر ایران
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در شنبه ۷ دی ۱۳۹۸

لينك مطلب