سلوک با کتاب، جلد پنجم ـــ سعید عبداللهی

سلوک با کتاب

جلد پنجم

[یادداشت‌برداری از کتاب‌ها]

سعید عبداللهی

*

دریافت پی. دی. اف کتاب:

https://tinyurl.com/5f3vpmh6

*

مقدمه

[جلد پنجم]

*

هرچه از کتاب‌ها یادداشت برمی‌دارم، احساس می‌کنم برای فهمیدن و تغییر بنیادین دنیای انسانی و اجتماعی‌مان، به تنوع بیشتری از افکار و اندیشه‌ها نیازمندیم. این تنوع، حجمی گسترده از تبیین گوناگون دنیایمان را لایه‌به‌لایه در منظرمان آشکار می‌کند. روبه‌رو شدن با این حجم از گوناگونی، ظرفیتی بیشتر و والاتر را از ما می‌طلبد. این ظرفیت را چگونه باید تربیت نمود تا در میدان عمل اجتماعی، سودآوریِ فردی و جمعی ببخشدمان؟

گستره‌ی یادداشت‌های من از کتاب‌ها شامل ادبیات، شعر، تاریخ، فلسفه، جامعه‌شناسی، سیاست و اندکی روان‌شناسی است. همین تنوع موضوع، من را به این یقین رساند که هنوز باید بسیار بدانیم و دانسته‌ها را به میدان عمل اجتماعی بیاوریم.

در کتاب‌هایی با موضوع مشترک، تفاوت‌های بسیار در تفسیرها و تبیین‌ها وجود دارند که از منظرهای گوناگون، خواسته‌اند واقعیت و حقیقت یک موضوع واحد را بشناسانند. مثلاً در همین سه کتاب ــ که جلد پنجم را تشکیل داده‌اند ــ به مقوله‌ی شعر در پشت انواع پنجره‌ها نگاه شده است. این تأمل به ما می‌گوید که ما نمی‌توانیم ادبیات بخوانیم و بدانیم ولی از کنار تاریخ، بی‌تفاوت بگذریم. نمی‌توانیم تاریخ بخوانیم و بدانیم ولی سر راه‌مان به فلسفه و سیاست برنخوریم. نمی‌توانیم شعر بیافرینیم، بخوانیم و بدانیم ولی با نقد ادبی، تاریخ، فلسفه و سیاست بیگانه باشیم. همه‌ی این‌ها به ما می‌گویند که انسان یک جامعیت همه‌جانبه، شامل این مقولات است و نمی‌شود «تک‌ساحتی» باشد و توان تغییر داشته باشد.

*

همه‌ی ما به شناخت تفاوت‌ در تبیین‌ها نیازمندیم تا در پوسته‌ی دنیای محدود تخصصی، دنیای کوچک خانوادگی، دنیای فردیِ منافع‌طلبی، دنیای پیرامونیِ اجتماعی، دنیای یک‌جانبه‌ی سیاسی و دنیای بسته‌ و ناگزیر صنفی‌مان ترک بیندازیم و روزنه‌یی به جهان متنوع‌تر از «خودمان» بگشاییم.

خروجیِ مطالعه‌ی کتاب‌ها با تنوع موضوعی‌شان، باید از ما چنین ظرفیت فردی و اجتماعی بیافریند. از هر کتابی که یادداشت برداشتم، پتک چنین الزامی بر سندان واقعیت‌های درونی و پیرامونیِ ما فرود آمدند. با وجود محاط بودن‌مان در عصر تنوع تکنولوژی و گستره‌ی روزافزون ارتباطات، کشور ما، جهان ما، من و شما بیش از گذشته به این الزام نیازمندیم. هرچه از کتاب‌ها یادداشت برمی‌دارم، همه‌ی موضوعات‌شان به‌مثابه پیکان‌هایی موازی، همین هدف را و ضرورت همین فرهنگ‌سازی را نشانم می‌دهند.

*

در سه کتاب جلد پنجم «سلوک با کتاب»، به قدرت «شعر» برای این فرهنگ‌سازی، بیش از گذشته یقین کردم. بیش از گذشته این عبارت «نیچه» برایم تداعی شد که: «از جامعه‌یی که کتاب و شعر نمی‌خواند، باید ترسید»! واقعیت اکنونیِ ایران و جهان ما این است که هنوز با عبورمان از این ترس و رسیدن به امنیت روحی و روانی فاصله‌ها داریم.

*

این کتاب، سه دنیا در میان دنیاهای نقد ادبی است؛ سه کتاب در نقد و شکافتن گستره‌های آشکار و پنهان اصلی‌ترین، اصیل‌ترین و قوی‌ترین جریان شعر معاصر ایران. شعری که پوسته‌ی قالب خود را شکافته و عرصه‌های جامعه، انسان، تاریخ، فلسفه و سیاست را شناخته و نقد ماندگار کرده است.

در رفت و برگشت‌های میان این سه کتاب، دریافته‌ام که شعر، برگ است و نقد، خوانش نقش و نگار برگ‌ها؛ شعر، درخت است و نقد، باران و نسیم و باد و گاهی طوفان که از آن می‌گذرد. هیچ شعری بدون عبور از دهلیز‌های باران و باد و گاه طوفان، خامه‌اش آشکار نخواهد شد. این نقد و عبور گاهی به‌آنی در ذهن خواننده‌ی کاشف جان و پیام یک شعر رخ می‌دهد. آیا گاهی در روبه‌رو شدن با حافظ و برخی شعرها، چنین نیستیم؟

*

«طلا در مس» که به‌نظرم جامع‌ترین پرتوافکنی بر شعرشناسی و نقد «شعر و شاعری» در دهه‌های گذشته‌ باید باشد، به‌راستی گزینه‌ی «طلا» از ذرات «مس» است. فقط باید دستی در کارگاه‌های شعر معاصر ایران و نقد ادبی داشت تا مراحل استخراج طلای شعر و نثر از ذرات مس را در این کتاب و نمونه‌های مشابه آن تجربه نمود تا به‌عنوان گنجینه‌ی دست‌آوردهای بشری درک‌شان نمود. این در زمره‌ی همان فرهنگ‌سازی‌ست که ایران و جهان ما هنوز با آن فاصله دارد.

«طلا در مس» را اولین‌بار زنده‌یاد حمید اسدیان(کاظم مصطفوی)، عصر یک جمعه‌ی پاییزی در اوایل دهه‌ی ۷۰ در دستم گذاشت. همان‌طور که کتاب میان دست من و خودش بود، گفت: «اینو بخون، چند بار هم بخون».

*

«باغ بی‌برگی» اگرچه عنوان یادنامه را دارد، ولی گستردگیِ نقد و تنوع نگرش‌ها در خوانش یک سبک شعر را گرد آورده است. شعر اخوان مخاطبان بسیاری جذب کرد و جوهر آن، نقد سیاسی ــ اجتماعی ــ فرهنگیِ جامعه‌ی ایران است. همین‌اش جایگاه برجسته و ماندگاری در شعر معاصر ایران داد. در این کتاب، انواع قلم به کالبدشکافیِ شعر و شخصیت اخوان در اتاق عمل تاریخ معاصر ایران مشغول می‌شوند. در این کالبدشکافی زبان‌شناسی شعر، سبک‌شناسی شعر، هستی‌شناسی، سیاست‌شناسی و تاریخ‌شناسیِ شعر اخوان تشریح آموزشی می‌شود. اصرار و پایداری اخوان در ماندن بر «سبک خراسانی» و نفوذ اجتماعیِ شعرش در این سبک، همراه با تحقیقات و موفقیت او در تسلط بر زبان شعر، یادداشت‌های متنوع را به خود اختصاص داده است.

*

«با چراغ و آینه» را شاید بتوان چکیده‌ی عمر فیزیکی و فکری شفیعی کدکنی تلقی نمود. این کتاب، تابلویی از سیر مشغولیات فکریِ او از نوجوانی تا دهه‌ی ۹۰ خورشیدی است. این کتاب، چندین پاسخ به یک پرسش تکراری در ادوار پیاپی است: شعر چیست؟ این کتاب، بررسی علل بیماری‌های دوره‌ییِ جامعه‌ی ایران و بیماری ادبیات و شعر آن است. در این کتاب شاید برای نخستین بار متوجه می‌شویم که شفیعی کدکنی یک سیاست‌شناس و تاریخ‌شناس مسلط در بین شاعران معاصر ایران است. [با این حال در بیرون این کتاب، سکوت شفیعی کدکنی در مورد تمام تحولات سیاسیِ ایران و پیرامونش، قابل نقد و تأمل است. به‌طور خاص که در این کتاب با نویسنده‌یی همراه می‌شویم که تاریخ سیاسی، تاریخ ادبیات، تاریخ شعر، موضوعات مبتلابه دوره‌های زیستیِ مردم ایران، دیوان‌‌های شعر قدیم و میانه و جدید فارسی و آثار نویسندگان معروف جهان را در شعاع دایره‌ی دانسته‌هایش دارد.]

خواننده‌ی این کتاب متوجه می‌شود که ایران ما اندیشه‌ی فلسفی ندارد و به چه آسیب‌های پیاپی از این کمبود دچار شده‌ایم و هستیم: «در یک جامعه‌ی بیمار که با یک مویز نقد مدرن، گرمش می‌شود و با یک غوره‌ی رئالیسم سوسیالیستی سردی‌اش می‌کند، چگونه می‌توان در باب پروین و جایگاه او سخن گفت؟...انبوه استعاره‌های هرز و پا در هوای شعر عصر صفوی را از یاد نبریم که در هر گوشه‌ی دیوان‌های هر یک از ایشان، صدها و هزارها استعاره‌ی تجریدی پا در هوا، بر روی هم خوابیده و در حال پوسیدن است». ص ۴۶۳

این کتاب، نقدی جامع و دفاعیه‌یی موفق از «جان نجیب هنرمندان بزرگ» ایران است؛ دایرة‌المعارف تحلیلیِ تحول شعر فارسی در بستر تحولات پیاپیِ سیاسی. و خواندنش بر هر شاعر، ترانه‌سرا، نویسنده و منتقد ادبی، واجب.

شاید در عصر بی‌حوصله‌ی پسامدرن، تمرکز و رسوخ در تاروپود متن‌های بلند و کشف معناها، تابوشکنی باشد! باوجود این واقعیت که جامه‌ی چهل‌پاره‌یی بر عصر ما می‌پوشاند، توجه پرحوصله‌ی شما را در خلاصه‌ی این سه کتاب آرزومندم؛ آرزویی با چشم داشتن در افق «فرهنگ‌سازی» برای آفریدن دنیای ذهنی، عینی و اجتماعیِ نوین.

۱۸ شهریور ۱۴۰۴


برچسب‌ها: یادداشت‌برداری, فیش برداری, سلوک با کتاب, کتابخوانی
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در یکشنبه ۲۳ شهریور ۱۴۰۴

لينك مطلب

روح‌القوانین ـــ مونتسکیو

روح‌القوانین

*

«روح القوانين (ruhol.qavanin) عنوان ترجمه‌ی فارسی، تهران ۱۳۲۲ ه.ش، اثر معروف مونتسکیو. در فلسفه‌ی سیاسی، نام اصلی کتاب (ل / اسپری د لوا lesprit de la) است و آن نخست، سال ۱۷۴۸ در ژنو به چاپ رسید و در مدت ۲ سال، ۲۲ بار طبع شد.

در این کتاب مونتسکیو انواع حکومت‌هایی را که در تاریخ پدید آمده است، مورد بحث قرار می‌دهد و روابط بین قوانین انسانی و رسوم و عادات و قوانین طبیعت را بررسی می‌کند.

مونتسکیو می‌گوید که ستمگری ناشی از جمع آمدن قدرت است در دست یک فرد؛ چنان‌که در آن زمان در سلطنت لوئی پانزدهم چنین بود.

وی معتقد است که آزادی سیاسی فقط وقتی به‌وجود می‌آید و محفوظ می‌ماند که قوای اجرائیه و مقننه و قضائیه از هم تفکیک شوند. به‌این طریق هر یک از این قوا، سایرین را تعدیل می‌کند و درنتیجه،آزادی حاصل می‌شود.

کتاب روح القوانین یکی از مؤثرترین آثار فرانسویِ دوره‌ی روشنگری بوده است و نه فقط در نزد فرانسویان رواج تمام یافت، بلکه انگلیسی‌ها و مهاجرنشینان امریکا با حرص و ولع تمام آن را می‌خواندند. لهذا می‌توان گفت که این کتاب در متشكل ساختن عواملی که سرانجام منجر به انقلاب امریکا و انقلاب فرانسه شد، مؤثر بود.»

*

(از دایرة‌المعارف فارسی، به‌سرپرستی غلامحسین مصاحب، جلد اول، ص ۱۱۱۵)


برچسب‌ها: روح القوانین, مونتسکیو, تفکیک سه قوه, آزادی
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در سه شنبه ۱۱ شهریور ۱۴۰۴

لينك مطلب

عصر ارتباطات، سرنوشت زبان فارسی و مسؤلیت ما ـــ سعید عبداللهی

عصر ارتباطات، سرنوشت زبان فارسی و مسؤلیت ما

*

سعید عبداللهی

*

در سال‌های اخیر شاهدیم که زبان فارسی در معرض ورود انواع واژه‌های غیر فارسی به ساختار و صرف و نحو آن واقع شده است. ورود حجم قابل توجه واژگان انگلیسی به نوشتارها و گفتارها، اعلام خطر می‌کند که واژگان فارسی به حاشیه می‌رود، از گفتار با آن‌ها خودداری می‌شود و بانهایت تأسف، «زبان» به‌عنوان معیار هویت ملی‌مان آسیب‌های بسیار می‌بیند.

یکی از علل تهدید علیه زبان فارسی، وفور ارائه‌ی اطلاعات بر روی شبکه‌های اجتماعی از جانب میلیون‌ها کاربر با سطح بسیار متفاوت سواد و آگاهی، همراه با وفور استفاده از واژگان انگلیسی در لابه‌لای متون فارسی است. عامل مؤثر بر بروز این رویکرد، مبنای زبان انگلیسی در وسایل ارتباطی مثل کامپیوتر، موبایل و برنامه‌های کاربردی مثل تلگرام، فیس‌بوک، ایکس (توئیتر)، اینستاگرام و...هستند.

متأسفانه بسیاری منابع آموزشی بر روی اینترنت که با زبان فارسی ارائه می‌شوند، مخلوطی از فارسی ــ انگلیسی شده‌اند. میلیون‌ها کاربر مخاطب‌شان هم با همان فرهنگ و زبان، تولیدات خود را ترویج کرده و با همان فرهنگ و زبان، با دیگران گفت‌وگو می‌کنند و می‌نویسند؛ در حالی که واژگان یک‌یک نظیر آن‌ها در زبان فارسی وجود دارد.

بی‌توجهی در این مورد و اهمیت ندادن به یادآوری‌ها و تذکرات نگاهبانان زبان فارسی در عرصه‌ی پهناور اینترنت و روابط و مناسبات درونی، هشدار می‌دهد که «هویت ملی«مان دست‌خوش بی‌مبالاتی‌ها و سپس تسخیر زبان‌های غیر فارسی قرار گرفته است.

*

یادآوری یک تهدید و تجربه‌ی تاریخی

ما مردم ایران چگونه بر گرد زبان فارسی، «هویت مشترک ملی» یافته و وارث غنی‌ترین آثار فکری، فرهنگی، ادبی، شعری، هنری، فلسفی و علمی شده‌ایم؟ در تاریخ ایران چه بهایی برای آن پرداخته شده است؟ بی‌شک اشراف به این تاریخ و تحولات زبان فارسی، نقشی مؤثر بر جدیت نگاهبانی از «زبان»مان دارد.

یادآوری می‌شود که در حمله‌ی اعراب به ایران در قرن اول هجری خورشیدی، اعراب تمام فشار و تهدید و سعی‌شان را به‌کار بردند که «زبان فارسی» را براندازند تا ایران را «عرب» کنند. اما ایرانیان به‌قیمت بسا جان‌های گرامی در راه حفظ زبان فارسی، تسلیم تحمیل زبان عربی نشدند. اعراب همین کار را با مصریان کردند. آن‌ها بر زبان و هویت ملی خود نایستادند و عرب شدند.

*

اکنون در عصر ارتباطات هم که زبان انگلیسی زبان اصلی‌ِ استفاده از تکنولوژی‌های ارتباطی است، پس از قرن‌ها، چنان تهدیدی در کمین زبان فارسی نشسته است. این تهدید را جدی بگیریم.

ما می‌توانیم به‌راحتی از تمام دست‌آوردهای فناوری ارتباطی، با زبان فارسی استفاده کنیم و در نوشته‌ها و گفتارهای‌مان، مغلوب درهم‌آمیزی‌های نابخردانه‌ی «زبان»ها نشویم؛ تلفیقی که گاه کمبودهای محتوایی برخی را رنگ‌آمیزی می‌کند و نیز به‌طور عام ناشی از کمبود آگاهی درباره‌ی زبان زیبا، لطیف، پرشاخ‌وبرگ و فرهنگ‌مند فارسی می‌باشد.

عطف به اهمیت نکات فوق، ضروری است که در حفظ اصول، صرف و نحو، دستور زبان، واژگان و ادبیات فارسی به‌عنوان ظرف آفریدن میراث ملی و تاریخی در آثار فکری، سیاسی، فرهنگی، هنری، ادبی و علمی و معیار «هویت ملی»مان، کوشا و مسؤل باشیم.


برچسب‌ها: زبان فارسی, هویت ملی, پارسی‌گوی
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در شنبه ۸ شهریور ۱۴۰۴

لينك مطلب