یادداشت به یک دوست ــ سعید عبداللهی

یادداشت به یک دوست

سلام

با تشکر از یادداشت شما که من را شرمنده کردی.

به‌قول خودت بگذریم از تفاوت نظرها که چه بهتر اصلاً سراغ آن‌ها نرویم تا مشترکات‌مان را بیشتر کنیم و بیشتر به‌هم نزدیک باشیم.

من معتقدم دو نفر را هم نمی‌شود روی کره‌ی زمین یافت که مثل هم فکر کنند و نظر یکسان داشته باشند. این خوب است که دنیای انسانی این‌قدر تنوع فکر و نگرش درش هست؛ اما با این‌همه تفاوت‌ در نگرش و جهان‌بینی و عقاید، راه چاره برای هم‌زیستیِ انسانی چیست؟

راه حل من که حدود بیست سال است به آن رسیده‌ام این است که باید همه‌مان «اندیشه‌ی دموکراتیک» داشته باشیم تا این کره‌ی زمین بیشتر از این جهنم نشود. تنها با اندیشه‌ی دموکراتیک است که حق تفاوت دیگری با خودم را به‌رسمیت می‌شناسم و هیچ‌کس جای من را تنگ نمی‌کند، که برعکس، به دیگری هم نیازمند می‌شوم تا خودم کامل شوم. این‌طوری دنیای بهتری را در درون خودمان می‌سازیم و اگر ضریب اجتماعی و جهانی به آن بزنیم، این‌طوری تمام جنایت‌ها از زمین جمع می‌شوند.

مارگوت بیکل شاعر آلمانی قطعه‌ای قشنگ و عمیق دارد که شاملو ترجمه و دکلمه کرده:

«یکدیگر را می‌آزاریم

بی‌آن‌که بخواهیم.

شاید بهتر آن که

دست در دست یکدیگر نهیم

بی‌هیچ سخنی.»

*

اگر از من بپرسی چرا عمرت را گذاشتی در مبارزه با سلطه‌گری و تمامیت‌خواهیِ ایدئولوژیک و سیاسی، می‌گویم برای این‌که آزادی را تمرین کنم، بفهمم، فرهنگ آن را در خودم و پیرامونم و جامعه‌ام جاری کنم و به‌سهم خودم بتوانم «اندیشه‌ی دموکراتیک» را سرلوحه‌ی حل تمام مشکلات مزمن و تاریخیِ ایران کنم.

یکی از آن کبوترهای خوش‌خبر شرق، شما هستی که سال‌ها سال است به ‌سوی هدف مشترک برای ایران و مردمانش و آرمان مشترک انسانی پرواز می‌کند.

قربانت

سعید


برچسب‌ها: یادداشتهای روزانه, خانه دوست کجاست
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در سه شنبه ۲۲ آبان ۱۴۰۳

لينك مطلب

یادداشت‌برداری از کتاب «انسان در جست‌وجوی معنا» (۶)

یادداشت‌برداری از کتاب

انسان در جست‌وجوی معنا

نوشته‌ی: دکتر ویکتور فرانکل

ترجمه‌ی: دکتر نهصت صالحیان، مهین میلانی

انتشارات لیوسا، چاپ شصت‌وسوم، سال ۱۴۰۰

*

یادداشت‌برداری: سعید عبداللهی ــ مرداد ۱۴۰۳

[رسم‌الخط یادداشت‌ها بر اساس اصل کتاب است.]

قسمت ششم

معنای عشق

عشق تنها شیوه‌ای است که با آن می‌توان به اعماق وجود انسانی دیگر دست یافت. هیچکس توان آن را ندارد جز از راه عشق به جوهر وجود انسانی دیگر، آگاهی کامل یابد.

جنبه‌ی روحانی عشق است که ما را یاری می‌دهد تا صفات اصلی و ویژگی‌های واقعی محبوب را ببینیم و حتا آن‌چه را به‌طور بالقوه در اوست و باید شکوفا شود، درك کنیم. ص ۱۵۰

*

معنای رنج

وقتی انسان با وضعیتی اجتناب‌ناپذیر مواجه شود، یا با سرنوشتی تغییر‌ناپذیر روبه‌‌رو باشد، مانند مرضی درمان‌ناپذیر، این فرصت را یافته است تا به عالی‌ترین ارزش‌ها و ژرف‌ترین معنای زندگی یعنی رنج کشیدن دست یابد. درد و رنج بهترین جلوگاه ارزش وجود انسان است و آن‌چه که اهمیت بسیار دارد، شیوه و نگرش فرد نسبت به رنج است و شیوه‌ای که این رنج را به‌دوش می‌کشد. ص ۱۵۲

وقتی رنج معنا یابد، معنایی چون گذشت و فداکاری، دیگر آزاردهنده نیست. ص ۱۵۳

یکی از اصول اساسی لوگوتراپی این است که توجه انسان‌ها را به این مسئله جلب می‌کند که انگیزه‌ی اصلی و هدف زندگی، گریز از درد و لذت بردن نیست، بلکه معنی‌جویی در زندگی است که به زندگی مفهوم واقعی می‌بخشد. به‌همین دلیل انسان‌ها درد و رنجی را که معنی و هدفی دارد با میل تحمل می‌کنند. ص ۱۵۳

اندیشه‌ها و ایده‌ها چیزی نیست که تنها روی کاغذ آورده شود، بلکه باید با آن دست و پنجه نرم کرد و زیست. ص ۱۵۶

*

مسایل فوق بالینی

بسیاری از مراجعان کنونی روان‌پزشکان، کسانی هستند که سابقاً به علمای دینی و پدران روحانی مراجعه می‌کردند، ولی امروز دیگر میلی به این کار ندارند و از این‌رو است که روان‌پزشکان بیشتر با مسائل فلسفی مردم روبه‌رو هستند تا با تعارضات عاطفی و روحی آن‌ها. ص ۱۵۷

*

لوگودراما

آیا مطمئن هستید که جهان انسانی غایت و نهایت تکامل جهان هستی است؟ آیا ممکن نیست که ابعاد دیگری وجود داشته باشد، یا دنیایی ماورای دنیای انسان؛ جهانی که رنج‌های بشری پاسخ نهایی خود را در آن‌جا خواهد یافت؟ ص ۱۶۰

*

معانی مافوق

آن‌چه از انسان خواسته شده این نیست که بنا بر تعلیمات پاره‌ای از فلاسفه‌ی اگزیستانسیالیست پوچی زندگی را باید تحمل کرد، بلکه انسان باید ناتوانی خود را در درك «معنای» بی‌قید و شرط زندگی، از راه منطق بپذیرد؛ زیرا «معنا» از منطق ژرف‌تر است. ص ۱۶۱

*

انتقال و گذرایی زندگی

چنین به‌نظر می‌رسد که رنج و میرندگی و پریشانی و مرگ، معنی زندگی را می‌ربایند. اما من هرگز از گفتن این نکته خسته نخواهم شد که آن‌چه که واقعاً در زندگی از کف می‌رود امکانات و توانایی‌هاست. و لحظه‌ای که این امکانات و توانایی‌ها شکوفا شود، به واقعیت می‌پیوندند و جزء گنجینه‌های پربهای بشری به گذشته‌ی جاویدان تعلق پیدا می‌کنند؛ گذشته‌ای که هیچ‌چیز در آن گم نمی‌شود و همه‌چیز دست‌نخورده باقی می‌ماند. ص ۱۶۴

*

لوگوتراپی به‌عنوان یک روش

لوگوتراپی روش‌های ویژه‌ای را برای رویارویی با ترس از مرگ و ترس‌های عصبی ابداع کرده است. برای شناخت بهتر این روش و کاری که در روند لوگوتراپی صورت می‌پذیرد، از یک مورد بسیار رایج که پیوسته با آن روبه‌رو هستیم مثالی بیاورم و آن «اضطراب پیش‌بین» است. ص ۱۶۷

با در نظر گرفتن این نکته، می‌توان این گفته‌ی معروف را که «میل، پدر اندیشه است» به این جمله که «ترس، مادر واقعه است» تغییر داد. ص ۱۶۸

لذت باید محصول باشد نه هدف. و چون هدف قرار گرفت، بی‌ارزش و از بین رفته است. ص ۱۶۸

«اضطراب پیش‌بین» را باید با «قصد متضاد» خنثی کرد، «قصد مفرط» و «واکنش مفرط» را با تغییر اندیشه، و تغییر اندیشه نیز ممکن نیست مگر از راه بررسی مجدد هدف و رسالت فرد در زندگی.

این توجه عصبی به «خود» نیست که با تحقیر و سرزنش می‌تواند دور باطل زیان‌آور را متوقف کند؛ کلید بهبودی در «فراخودرونده» است.

پاورقی: از این عقیده، گوردن آلپورت حمایت كرده و نوشته است «وقتی توجه از اضطراب به هدف‌های عالی و غیر«خودی» متوجه گردد، زندگی به‌طور كلی سالم‌تر می‌شود، حتی اگر عصبیت به‌طور كامل هم از بین نرفته باشد. ص۱۷۶

*

عصبیت‌ها (نوروزهای) قومی

باید توجه داشت که خطری عظیم در آموزش این فرضیه وجود دارد که «انسان چیزی نیست مگر حاصل عوامل زیستی، روانی، اجتماعی»، یا انسان محصول توارث و محیط. ص ۱۷۷

*

انتقاد از جبرگرایی مطلق

انسان موجودی نیست مشروط که رفتارش قابل پیش بینی در قالب شرایط باشد، بلکه در هر لحظه تصمیم می‌گیرد که تسلیم شرایط بشود یا ایستادگی کند.

به‌عبارت دیگر انسان موجودی است که درنهایت، خود سرنوشت خویش را به‌دست می‌گیرد. انسان تنها زندگی نمی‌کند بلکه در هر لحظه تصمیم می‌گیرد و اراده می‌کند که چگونه زندگی کند و لحظه‌ای دیگر چگونه باشد. ص ۱۷۹

شما می‌توانید حرکات‌ یک آدم ماشینی یا یک دستگاه خودکار را پیش‌بینی کنید. بالاتر از این حتی ممکن است با سعی و کوشش بتوانید مکانیسم‌ها و «دینامیسم» روان انسانی را هم پیش‌بینی کنید، اما انسان چیزی است بیشتر از «روان».

«جبرگرایی مطلق» ظاهراً یک بیماری همه‌گیر است که مربیان و حتی بسیاری از پیروان مذاهب را نیز طعمه‌ی خود کرده است. معتقدان مذاهب نمی‌دانند که با این تفکر و نگرش، خود به آن‌چه که معتقدند پشت پا می‌زنند. چون ما یا باید بپذیریم که انسان آزاد است خدا را بپذیرد یا نه و هم اوست که آزاد است عقیده‌ای را قبول کند یا رد؛ یا در غیر این‌صورت مذهب، پنداری واهی می‌شود و آموزش و پرورش شرابی فریبنده.

پیش‌فرض این دو گروه (مربیان و روحانیان) باید اعتقاد بر اصل آزادی انسان در انتخاب باشد. در غیر این‌صورت هر دو سرگردانند و در اشتباه.

آزادی واپسین کلام نیست، بلکه تنها بخشی از داستان و نیمی از حقیقت است. آزادی تنها جنبه‌ی منفی کل این پدیده است که جنبه‌ی مثبت آن عبارت است از مسئولیت. و درواقع آزادی اگر در چهارچوب مسئولیت قرار نگیرد، در معرض انحطاط به حد دلخواه خواهد بود. کاری و استبداد است. به‌همین دلیل من توصیه می‌کنم که در برابر مجسمه‌ی آزادی در سواحل شرقی آمریکا[اشاره به مجسمه‌ی آزادی در نیویورک]، مجسمه‌ی مسئولیت نیز در سواحل غربی آن کشور نصب شود. صص ۱۸۱ و ۱۸۲

*

پسگفتار مترجمان

نه فرانکل تنها «روان درمانگر هستی‌گرا» است و نه لوگوتراپی تنها روش «هستی درمانی» ولی حرف فرانکل به این دلیل شنیدن دارد که مفاهیم او در کوره‌ی تجربیات سخت آبدیده شده. ص ۱۸۹

فرانکل کار خود را کوششی صادقانه در شناخت هرچه جامع‌تر انسان و مشکلات او معرفی می‌کند. فرانکل دانشجویان را نیز نسبت به خطر گرایش متعصبانه به هر مکتب و روش هشدار می‌دهد که ذکر این نکته توسط، مترجم، وظیفه‌ی شاگردی او و ادای حق استادی دکتر فرانکل است. ص ۱۹۰

تفاوت انسان عصر جدید، چه بهنجار و عادی و چه روان‌نژند و نابهنجار، در جدایی و بیگانگی از خود و جهان پیرامون خویش است.

به‌گفته‌ی فرانکل امروزه بیماران غالبا از بی‌معنایی و پوچی و بی‌هدفیِ زندگی شکایت دارند و در این «خلأ هستی» است که خستگی‌ها، بی‌حالی‌ها، افسردگی‌ها، ناامیدی‌ها و بی‌قراری ها ظاهر می‌شوند. این پدیده کاملاً طبیعی و فرایند زندگی عصر جدید است. ص ۱۹۲

پایان


برچسب‌ها: فرانکل, انسان در جستجوی معنا
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در شنبه ۱۹ آبان ۱۴۰۳

لينك مطلب

جهان‌بینی شاعرانه چیست؟ ــ سعید عبداللهی

جهان‌بینی شاعرانه چیست؟

*

سعید عبداللهی

*

برخی شاعران دارای جهان‌بینی و شاعرانی فاقد جهان‌بینی هستند.

جهان‌بینی، جهان تفکر و نگرش را تاریخی و انسان‌شمول می‌کند. واژه‌ها و تصویرها از سرچشمه‌های این جهان می‌جوشند.

حلقه‌های متفاوت شعرهای متولدشده از جهان‌بینی را که به‌هم وصل کنیم، یک هدف متعالی و آرمان مشترک انسانی را ترسیم می‌کنند.

یک آرزوی بشری در چنین شعرهایی جریان مستمر دارد.

فراتر از شعر فردیت‌گرا و شخص‌محور هستند.

جامعه‌گرا هستند.

آرزویشان اجتماعی و انسانی است، نه فردی.

درد خصوصی و شخصی نیست که شعرشان را برمی‌انگیزد.

چنین شاعرانی جامعه و سیستم را نقد می‌کنند، نه فرد را.

همواره چنگ در چنگ ابتذال هستند و اصالت انسانی را ترویج می‌کنند.

از جهل، دود و دم‌منشی، بادسنجی و بازارگرمیِ کولی‌دهنده به جباران سلطه‌گر سیاسی و مذهبی، رنج می‌برند و شعر و قلم‌شان مشعل آگاهی‌افروز و افشاگر و روشنگر است.

شاعران دارای جهان‌بینی، از سیاست رایج و آثار جهانی و اقلیمی آن غافل نیستند. شعرشان مسؤلیت‌پذیر و اعتراضی است.

دنبال فرهنگ‌سازی هستند.

مثل ویکتور هوگو، حافظ، مولوی، گوته، نیمایوشیج، نزار قبانی، محمود درویش، پابلو نرودا، مهدی اخوان ثالث، احمد شاملو، فروغ فرخ‌زاد، شیرکو بیکس، محمد مختاری، هوشنگ ابتهاج، کاظم مصطفوی و...

در داستان و رمان مثل لئو تولستوی، فئودور داستایوفسکی، رومن رولان، صادق چوبک، آلبر کامو، صمد بهرنگی، گابریل گارسیا مارکز، غلامحسین ساعدی و...

در نقد ادبی مثل عبدالحسین زرین‌کوب، ژان پل سارتر، منوچهر هزارخانی، رضا براهنی، عبدالعلی دستغیب و...

*

۱۰ آبان ۱۴۰۳


برچسب‌ها: جهان‌بینی شعر, نقد ادبی, رسالت هنر
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در یکشنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۳

لينك مطلب

یادداشت‌برداری از کتاب «انسان در جست‌وجوی معنا» (۵)

یادداشت‌برداری از کتاب

انسان در جست‌وجوی معنا

نوشته‌ی: دکتر ویکتور فرانکل

ترجمه‌ی: دکتر نهصت صالحیان، مهین میلانی

انتشارات لیوسا، چاپ شصت‌وسوم، سال ۱۴۰۰

*

یادداشت‌برداری: سعید عبداللهی ــ مرداد ۱۴۰۳

[رسم‌الخط یادداشت‌ها بر اساس اصل کتاب است.]

قسمت پنجم

خلأ وجودی

خلأ وجودی پدیده‌ای بسیار گسترده و شناخته شده در سده‌ی بیستم است. این مسئله قابل فهم است و حاصل دو عاملی است که انسان در گذرگاه تاریخی خود برای رسیدن به مقام انسانیت از آن چشم پوشیده است. نخست اینکه بشر پس از تکامل و جدایی از حیوانات پست‌تر، سائقه‌ها و غرایزی را که رفتار حیوانی او را جهت می‌بخشید و هدایت می‌کرد و ضمناً حافظ او نیز بود، از دست داد. این‌گونه امنیت و آسایش را چون بهشت جاویدان برای ابد بر او تحریم کردند، و انسان مجبور شد که فعالانه به انتخاب آن‌چه انجام می‌دهد بپردازد. دوم، در تحولات اخیر، انسان متحمل ضایعه‌ی دیگری نیز شده است و آن اینکه دیگر آداب و سنن و ارزش‌های قالبی، رفتار او را هدایت نمی‌کند. ص ۱۴۱

امروزه ملالت و بی‌حوصلگی بیشتر از اضطراب و پریشانی مردم را راهی مطب روان‌پزشکان می‌کند، و این مسئله به‌گونه‌ای روزافزون شدت می‌گیرد.

ماشینی‌تر شدن شکل زندگی امروزی به بحران شدت می بخشد، زیرا با کم کردن ساعات کار، اوقات فراغت یک کارگر متوسط زیادتر می‌شود و بدبختانه بیشتر این افراد نمی‌دانند که با اوقات فراغت خود چه کنند. ص ۱۴۲

عوامل بسیاری همچون اعتیاد به الکل و بزهکاری جوانان را نیز باید از عواقب احساس نامطبوع خلأ وجودی دانست. بحران‌های کهولت و دوران بازنشستگی را نیز می‌توان از این زاویه بررسی کرد. ص ۱۴۳

گاه ناکامی در معنی‌جویی سبب قدرت‌طلبی است که آن هم به‌شکل بسیار ابتدایی آن یعنی پول‌پرستی آشکار می‌شود. در پاره‌ای موارد، جای ناکامی در معنی‌جویی را «لذت‌طلبی» اشغال می‌کند. به‌همین دلیل ناکامی وجودی گاه حرص و آز عملیات جنسی را به جانشینی برمی‌گزیند. در این موارد می‌توان دید که چگونه کسانی که درواقع از خلأ وجودی رنج می‌برند اسیر شهوات خویش می‌شوند. ص ۱۴۳

اگر شیوه‌ی درمانی را برمی‌گزینیم تا به‌وسیله‌ی آن به بیمار کمک کنیم که بر مشکل خود چیره شود، با لوگوتراپی درهم نیامیزیم، هرگز نمی‌توانیم انتظار موفقیت داشته باشیم؛ زیرا با پر کردن خلأ وجودی است که ما می‌توانیم مانع بازگشت مجدد بیماری شویم. صص ۱۴۳ و ۱۴۴

*

معنای زندگی

هیچ معنای انتزاعی که انسان عمری را صرف یافتنش کند، وجود ندارد؛ بلکه هر کس دارای وظیفه و رسالتی ویژه در زندگی است که باید بدان تحقق بخشد. او در انجام این وظیفه و رسالت، جانشینی ندارد و زندگی قابل برگشت نیست. مسؤلیت او بی‌مانند و منحصر‌به‌فرد است و فرصتی که برای انجام آن دارد نیز بی‌همتاست. هر موقعیت از زندگی، فرصتی طلایی است که به انسان امکان دست و پنجه نرم کردن می‌دهد. گره‌ای به دستش می‌دهد تا شانس گشودن آن را داشته باشد. صص ۱۴۵ و ۱۴۶

خود فرد پاسخگوی زندگی خویش است و هم اوست و تنها او که می‌تواند به پرسش پاسخ گوید؛ همان زندگی که او خود وظیفه‌دار و مسئول آن است. بنابراین لوگوتراپی اصل و جوهر وجودی انسان را در پذیرفتن این مسئولیت می‌بیند. ص ۱۴۶

*

جوهر وجود

پذیرفتن مسئولیت امری است ضروری که لوگوتراپی قاطعانه بر آن تکیه دارد. روش درمانی در این جهت گام برمی‌دارد که ، «چنان زندگی کن که گویی بار دومی است که به دنیا آمده‌ای و اینک در حال انجام خطاهایی هستی که در زندگی نخست مرتکب شده بودی.»

به نظر من هیچ قاعده‌ی کلی و شعاری بهتر از این نمی‌تواند احساس مسؤلیت و حس وظیفه شناسی را در انسان بیدار کند. ص ۱۴۷

تا اینجا نشان دادیم که معنای زندگی پیوسته در حال تغییر است، ولی هرگز محو نمی‌شود. بنا بر روش لوگوتراپی این معنا را به سه شیوه می‌توان کشف کرد:

۱. با انجام کاری ارزشمند.

۲. با تجربه‌ی «ارزش» والا.

۳. با تحمل درد و رنج. ص ۱۴۹

ادامه دارد...


برچسب‌ها: فرانکل, انسان در جستجوی معنا
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در یکشنبه ۱۳ آبان ۱۴۰۳

لينك مطلب

جای خالی ـــ سعید عبداللهی (س. ع. نسیم)

جای خالی

*

پشت سرها

جنگ قدرت؛

شبحی از آدمیت.

*

روبه‌روها

جنگ قدرت؛

سایه‌یی از آدمیت.

*

در افق‌ها

جای خالی‌یی هست؟

ــ این سؤالی بود از شعر

وقت هولی که پریدم از خواب ــ

و گفتم:

و هنوز هم جنگ، قدرت، ارتفاعی با جنایت

اقتداری هوشمند و مصنوع!

*

س. ع. نسیم

۶ آبان ۱۴۰۳


برچسب‌ها: جنگ جهانی, هوش مصنوعی, مرگ فرهنگ
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در سه شنبه ۸ آبان ۱۴۰۳

لينك مطلب

مطالعه‌ی مفید چیست و چه نیست؟ ـــ سعید عبداللهی

مطالعه‌ی مفید چیست و چه نیست؟

*

سعید عبداللهی

*

در عصر ارتباطات با وفور اطلاعات، کتاب، خبر و گزارش، خیلی عجیب می‌نماید که تهدید جدی، مطالعه نکردن و غرق شدن در سیر خودبه‌خودیِ رویدادها و جاذبه‌های گذرای مجازی است؛ آن‌قدر که روند بی‌سوادیِ تاریخی، فلسفی، سیاسی و فرهنگی، بر آگاهی و شناخت و باروریِ مغز غلبه می‌کند!

در چنین عصری، بدون داشتن برنامه‌ی منظم و هدف‌مند مطالعاتی، مغلوب هجوم واقعیت‌های ناگزیر روز، هفته، ماه و سال خواهیم شد.

در چنین عصری برای مطالعه‌ی روزانه باید زمان تعیین کرد. بدون تعیین زمان، شلوغیِ حجم داده‌های اینترنتی و زنجیر بودن واقعیت‌های کاری و شغلی، روز و شب را به‌مثابه ظرف و واحد زمان، می‌بلعند.

تجربه‌های عملی و رهنمود مدیریت‌های زمان، گوشزد می‌کنند که بهترین زمان‌های مطالعه به‌ترتیب اولویت، اول صبح پیش از شروع کار، قبل از شروع کار بعدازظهر و آخر شب هستند. در این سه زمانبندی، اول صبح تضمین‌دارتر و کارآمدتر است. کافی‌ست صبح قبل از شروع کار، نیم ساعت یا سه نوبت پانزده دقیقه‌یی در صبح و ظهر و شب مطالعه کرد. آیا می‌توانید تصور کنید که همین نیم ساعت یا چهل‌وپنج دقیقه‌ی روزانه ــ باسرعت متوسط ــ سالی ۷۵۰۰ تا ۹ هزار صفحه کتاب خواهد شد؟ آیا می‌دانید که میانگین سرانه‌ی مطالعه‌ی روزانه در کشورهای اتحادیه اروپا ۵۵ دقیقه و در ژاپن ۹۰ دقیقه است؟

موضوعات و کتاب‌های دلخواه‌تان را انتخاب نموده، در جدولی یا صفحه‌یی بنویسید و مطالعه‌تان را از اول صبح شروع کنید؛ به‌شرطی که در هر شرایطی به آن وفادار بمانید.

یادآوری: خواندن خبر و گزارش رویدادها که روزانه می‌آیند و می‌روند و همه‌شان ضرورت‌های کاری هستند، مطالعه‌ی منظم و هدف‌مند و ثمربخش محسوب نمی‌شود. عمر این‌گونه خواندنی‌ها یا شنیدنی‌ها و دیدنی‌ها، دو روز و چند روز بیشتر نیست و همراه با همان حوادثی که درباره‌شان خوانده یا دیده یا شنیده‌ایم، تمام می‌شوند. این‌ها پس از چند روز به پستوهای راکد در حافظه‌ی ما منتقل می‌شوند و به‌مرور زمان از بین می‌روند یا حداکثر با نمونه‌های مشابه‌شان جایگزین می‌شوند.

مطالعه آن است که موضوعی مشخص را ــ مثلاً تاریخ، فلسفه، ایدئولوژی، جامعه‌شناسی، ادبیات، موسیقی، شعر، سیاسی و... ــ انتخاب کنیم و آن را متمرکز، مستمر و هدف‌مند ــ و چه بهتر همراه با یادداشت‌برداری ــ تا انتها انجام دهیم.

مطالعه آن است که اطلاعات، شناخت، ثمر، نتیجه و سرمایه‌ی پویا و ماندگار بدهد و به فرهنگ‌سازی، تغییر و تقویت نگرش و تفکر و شکل‌گیری جهان‌بینی بینجامد.

مطالعه آن است که در مغز و حافظه‌ی ما، در قفسه‌ی خاص خودش قرار بگیرد، همواره تغذیه و افزوده شود و در زمینه‌ی موضوعیِ خودش کارآمد باشد و محصول مادی و عینیِ اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، علمی و تخصصی بدهد.

مطالعه آن است که در شاهراه سرمایه‌های فکری و تاریخی و علمیِ بشر سفر مداوم داشته باشیم تا این سرمایه‌ها به پرورش شخصیت و فرهنگ‌سازی در راستای عبور مداوم از جبر و جهل به اختیار و آگاهی و آزادی بینجامد.

۲۳ مهر ۱۴۰۳


برچسب‌ها: کتابخوانی, فرهنگسازی, سرانه مطالعه
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در شنبه ۵ آبان ۱۴۰۳

لينك مطلب

یادداشت‌برداری از کتاب «انسان در جست‌وجوی معنا» (۴)

یادداشت‌برداری از کتاب

انسان در جست‌وجوی معنا

نوشته‌ی: دکتر ویکتور فرانکل

ترجمه‌ی: دکتر نهصت صالحیان، مهین میلانی

انتشارات لیوسا، چاپ شصت‌وسوم، سال ۱۴۰۰

*

یادداشت‌برداری: سعید عبداللهی ــ مرداد ۱۴۰۳

[رسم‌الخط یادداشت‌ها بر اساس اصل کتاب است.]

قسمت چهارم

بخش دوم

*

معناجویی

تلاش در یافتن معنایی در زندگی، خود نیرویی اصیل و بنیادی است و نه توجیهی ثانویه از کشش‌های غریزی او. این معنی منحصر به فرد و ویژه خود اوست و از اینرو این اوست و تنها او که باید و قادر است به آن تحقق بخشد. و تنها در آن صورت است که معنی‌جویی او ارضا خواهد شد. پاره‌ای از صاحب‌نظران بر این باورند که معنی و ارزش‌ها چیزی نیستند مگر «مکانیسم‌های دفاعی، واکنش معکوس و به‌گرایی.»

اما من یکی حاضر نیستم که به‌خاطر «مکانیسم‌های دفاعی» زندگی کنم و یا به خاطر « واکنش معکوس» بمیرم. به‌نظر من انسان قادرست و می‌تواند به‌خاطر ایده‌ها و ارزش‌هایش زندگی کند و یا در این راه جان ببازد! ص ۱۲۷

مطالعات نشان داد که «معنی‌جویی» در اغلب انسان‌ها یک حقیقت است نه یک ایمان و عقیده.

پاورقی مترجم: به‌عقیده‌ی فرانکل معنی‌جویی، حقیقتی انکارناپذیر در زندگی انسان است و ماهیت اصلی هستیِ بشریت، همین حقیقت است که الهام‌بخش وجود انسانی می‌شود. این ویژگی اجتناب‌ناپذیر و ویژه‌ی انسان است و عقیده‌ای نیست که بدون آن هم بتوان به‌سلامت به‌زندگی ادامه داد. ص ۱۲۸

اگر معنایی که انسان درصدد تحقق بخشیدن آن است، تنها «نمود خود» یا فرافکنی اندیشه‌های آرزومندانه‌ی او بود، دیگر انسان خصلت مبارزه‌جویانه و زیاده‌خواهی نمی‌داشت و انگیزه‌ای نداشت که او را به پیش براند و یا به مطالعه‌ی چیزی وادارد. ص ۱۲۹

انسان هرگز به سوی رفتار اخلاقی سوق داده نمی‌شود ، بلکه تصمیم می‌گیرد که اخلاقی رفتار کند. او این کار را برای ارضای سائق اخلاقی و یا آسودگی وجدان انجام نمی‌دهد.، بلکه به‌دلیل و علتی که به آن پایبند و معتقد است، به خاطر کسی که دوستش دارد و یا برای خدای خویش انجام می‌دهد. اگر این کار را به‌منظور آسودگی وجدان می‌داد، چون فریسیان می‌شد و دیگر فردی به‌معنای واقعی اخلاقی نبود.

پاورقی مترجم: فریسیان، نام یکی از دو فرقه‌ی بزرگ مذهبی و سیاسی بهود که فرقه‌ی مخالف آن را صدوقیان می‌نامند. فریسیان در اجرای ظواهر آداب مذهبی یهود افراطی بودند. کنایه‌ای است بر توجه افراطی به ظواهر و ریاکاری درونی نسبت به اصول بینادی آداب و سنن الهی. ص ۱۳۱

*

ناکامی وجودی

معنا خواهی انسان ممکن است با ناکامی مواجه گردد، که لوگوتراپی آن را ناکامی وجودی می‌نامد. واژه‌ی وجود به سه صورت به‌کار برده می‌شود که عبارتند از:

۱ -خود وجود (به‌ویژه حالات وجودی انسان)

۲ -معنای وجود

۳ -کوشش برای یافتن معنای واقعی در زندگی شخصی، که همان «معنی‌خواهی» است.

باید توجه داشت که در لوگوتراپی، کلمه «روحانی» با معنای اخص آن در مذهب تفاوت دارد و به بْعد ویژه‌ای از انسان اطلاق می شود. صص ۱۳۲ و ۱۳۳

*

نوروزهای نئوژنیک یا اندیشه‌زاد

هر تحلیل و کنکاشی، حتی اگر به ابعاد روحانی و اندیشه‌زادی نیز توجهی نداشته باشد، با این حال در روند درمانی خود می‌کوشد بیمار را از آرزوهای واقعی که در ژرفای وجود اوست، آگاه سازد. اما فرق لوگوتراپی با روانکاوی در این است که لوگوتراپی انسان را موجودی می‌شناسد که توجه ویژه‌ای به یافتن معنی در زندگی و شکوفایی ارزش‌ها دارد. نه اینکه صرفاً به‌دنبال ارضای سائق‌ها و غرایز فطری یا خواسته‌ها و تعارضات «نهاد»، «خود» و «فراخود» و هماهنگی و انطباق با محیط و جامعه باشد. ص ۱۳۷

*

پویایی اندیشه‌ای

من به جرئت می‌گویم که در دنیا چیزی وجود ندارد که به انسان بیشتر از یافتن «معنی» وجودی خود در زندگی یاری کند. در این گفته‌ی نیچه حکمتی عظیم نهفته است که «کسی که چرایی زندگی را یافته است، با هر چگونگی خواهد ساخت.» این جمله باید به‌صورت شعاری در درمان بیماری‌های روانی مورد نظر قرار بگیرد.

در اردوگاه کار اجباری نازی‌ها ، این نکته به‌خوبی به‌اثبات رسید که همه‌ی کسانی که تصور می‌کردند کار و وظیفه‌ای در انتظارشان است، شانس بیشتری برای زنده ماندن داشتند. (این نکته بعدها توسط متخصصین امریکایی در ژاپن و کره نیز به‌اثبات رسید.) ص ۱۳۸

آنچه انسان لازم دارد تعادل و بی«تنشی» نیست، بلکه کوششی است که در راه رسیدن به هدفی شایسته درگیر آن می‌شود. آن‌چه انسان بدان نیاز دارد، تنها رهایی و دفع «تنش» نیست که به هر قیمتی شده درصدد انجام آن برآید، بلکه پاسخ به «معنی» بالقوه‌ای است، که در انتظار تحقق یافتن او را به سوی خود فرامی‌خواند. ص ۱۳۹

اکنون که تأثیر مثبت معنی‌جویی آشکار شد، باید به تأثیرات مخرب دردی بپردازم که امروزه بیماران بیشماری از آن شکوه می‌کنند و آن احساس کلی و غایی بی‌معناییِ زندگی است. این افراد عامل و معنایی را که به زندگی ارزش و تداوم می‌بخشند، نمی‌شناسند: آن‌ها طعمه‌ی خلاء درونی و پوچی زندگی شده‌اند و اسیر و گرفتار موقعیتی هستند که من آن را «خلأ وجودی» نامیده‌ام. ص ۱۴۰

ادامه دارد...


برچسب‌ها: فرانکل, انسان در جستجوی معنا
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در چهارشنبه ۲ آبان ۱۴۰۳

لينك مطلب