«یلدا»؛ فراتر از تقویم، تکامل در زمان ـــ سعید عبداللهی

«یلدا»؛ فراتر از تقویم، تکامل در زمان

*

سعید عبداللهی

*

«یلدا» از دیرینه‌ترین آیین‌های فرهنگی، تاریخی و ملی کشورمان است. عبور از طولانی‌ترین شب با شادی‌ِ گردهمایی‌ها، جشن‌های پیوندده مهربانی و نشاط رنگین برکت ضیافت‌هایش، شوق‌انگیز است؛ حتی اگر تبعیدها و دامن فقر نمی‌گذارد این آیین و جشن ملی، قواره‌ای یک‌پارچه و هم‌پیوند در سراسر ایران‌زمین داشته باشد.

*

تکامل واژه‌ی «یلدا»

هیمنه‌ی سنگین‌ و جزمیت تسلیم به یلداهای طولانی را با یک‌دست لاله و شقایق و یک‌دست شمع شب‌سوز شکستن، یعنی فضیلت روشنایی و حرمت عشق به طلوع آزادی را پاس داشتن.

در پشت سر، چه دهه‌ها تسلیم توالی بوران‌های استخوان‌سوز و یأس‌انگیز چله‌های سترون سرما نشدیم.

در پشت سر، همیشه از ارتفاع بلند یلداها، چشم به رویش بنفشه‌ها داشته‌ایم.

چه سال‌ها در توالیِ یلدا‌های مستولی بر حیات اجتماعی، شعله‌های گرمابخش زیبایی و پویایی زندگانی و امید به تغییر و شکوفایی را فروزان نگاه داشته‌ایم.

این‌گونه واژه‌ی «یلدا» را از قاب سنت و سررسید تقویم سال درآوردیم و در پیوند با سپیده‌خواهیِ سیاسی و اجتماعی‌مان، تکامل بخشیدیم. واژه‌ها را ما انسان‌ها رشد و تکامل می‌دهیم تا فقط مفاهیمی لغت‌نامه‌ای، تقویمی، مجرد و انتزاعی نباشند. آیا واژه‌ی «آزادی» در طول قرن‌ها از مفهومی ابتدایی و فردی به نیازی اجتماعی، تکامل و گسترش نیافته است؟ «یلدا» هم از آن واژه‌هایی‌ست که همواره با کیفیت حیات اجتماعی ما پیوند مستقیم داشته است و دارد. از این‌رو بیش از قدمت تاریخی‌اش، مفهوم اجتماعی یافته و معنای آن تکامل پیدا کرده است.

*

یلدا در سفر زمان

«یلدا» در تقویم زمان و مناسبت‌ها، چند وجه به‌هم پیوسته دارد؛

ــ گزیده‌ای از لغت‌نامه‌های دهخدا، معین، عمید و فرهنگ علوم اجتماعی: «آفتاب که به برج جْدُی تحویل می‌كند، در عهد قدیم، این رویداد را سخت شوم و نامبارك می‌انگاشتند. جْدُی یا رأس‌الجدی در اصطلاح علم هیئت یعنی هر وقت آفتاب در این نقطه باشد، نهایت دوری آن در طرف جنوب خط استوا و مطابق با اول زمستان است. این خط را مدار رأس‌الجدی می‌گویند. در مقابل رأس‌الجدی، رأس‌السرطان است. یعنی هر وقت آفتاب در این نقطه باشد، نهایت دوری آن در طرف شمال خط استوا و مطابق با اول تابستان است.»

ــ یلدا اسم و واژه‌ی وصف‌کننده‌ی تولد عیسی مسیح است.

ــ در قرن چهارم میلادی، در برگزاری آیین متیرا یا مهر، جشن یلدا از بزرگ‌ترین آیین‌های ساکنان خاور میانه شد.

ــ آیین یلدا در سفری بیش از دو هزار سال، با عبور از انبوه شداید یخین جنگ، رنج و تلخ‌کامی‌های طولانی، در ایران‌زمین همواره پیونددهنده‌ی امید مشترک در گذار از سرما و ظلام سلطه‌ی خودکامه‌گی‌ها بوده است.

ــ آیین ملی و مردمی «یلدا» در طول زمان به دنیای اجتماعیِ مردمان راه یافت. این دنیا، دنیای انسانی‌ست و دنیای انسانی با فرهنگ، ادبیات و هنر رابطه‌ای تنگاتنگ دارد. این‌گونه شد که «یلدا» به قصه، افسانه، شعر و موسیقی راه یافت. دیده‌ایم که در وصف‌اش چه‌ها نوشته و سروده‌اند.

ــ افسانه‌ها و قصه‌ها همیشه در بطن زندگی ساخته و تکثیر می‌شوند. قصه‌هایی كه از تاریكی‌ها شروع می‌شوند و در جست‌وجوی حقیقت و روشنایی‌، در فرجام خود، پیوند آرمانیِ سپیده‌ها و بامدادان را با فرهنگ مردم نشانی می‌دهند. فلسفه‌ی «یلدا» بیان‌ عبور از انجماد و ظلام به گشایش و روشنایی است.

*

شعر فارسی در نگاه به یلدا

صحبت حکام ظلمت شب یلداست

نور ز خورشید جوی، بو که برآید (حافظ)

شام هجران تو تشریف به هر جا ببرد

در پس و پیش هزاران شب یلدا ببرد (وحشی بافقی)

آبروی شمع را بیهوده نتوان ریختن

صد شب یلداست در هر گوشه‌ی زندان‌ ما (عرفی شیرازی)

باد آسایش گیتی نزند بر دل ریش

صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود (سعدی)

شب است و چهره‌ی میهن سیاهه

نشستن در سیاهی‌ها گناهه (اصلان اصلانیان)

۲۹ آذر ۱۴۰۳


برچسب‌ها: یلدا, شب چله, رشد واژه‌ها
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در جمعه ۳۰ آذر ۱۴۰۳

لينك مطلب

دست عشق بر شانه‌های آه ــ سعید عبداللهی(س. ع. نسیم)

دست عشق بر شانه‌های آه

*

سعید عبداللهی(س. ع. نسیم)

*

به هر کجا که نشان کردم از جهان یادی

چو کاسه‌یی پر خون در نگاه «ماه»‌ی بود

*

فلک؛ کتیبه‌ی دلتنگ کلک‌های خرد

زمین؛ قباله‌ی خون‌نوش شیخ و شاهی بود

*

معاشران زمان؛ جهل و دولت شمشیر

و دست عشق به سرشانه‌های آهی بود

*

۱۶ آذر ۱۴۰۳

*


برچسب‌ها: عاشقانه, شعر اعتراضی
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در سه شنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۳

لينك مطلب

فاتح ـــ سعید عبداللهی (س. ع. نسیم)

فاتح

*

سعید عبداللهی (س. ع. نسیم)

*

امپراتوری‌ات را بگستر؛
در جغرافیای اندیشه

در سرزمین ادبیات

در اقلیم فلسفه

در میهن شعر

در قاره ــ فضای موسیقی

در صحرارودهای تاریخ

در اقیانوس متلاطم سیاست

در کشور انسانیت...

*

فرمان‌روایان خرد را

بر قله‌های آزادی گمار.

امپراتوری‌ات را نگاه دار...

*

۱۵ آذر ۱۴۰۳


برچسب‌ها: ادبیات, فلسفه, تاریخ, شعر
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در جمعه ۱۶ آذر ۱۴۰۳

لينك مطلب

پرنگاران ـــ سعید عبداللهی

پرنگاران‌

*

سعید عبداللهی

*

آن کسی نان می‌خورد از روزگار،

باشدش اندیشمندی افتخار

فکرت باران؛ خروش رویش است

ابر بی‌باران؛ هوار خشک‌سار

جنگ رستن با سترون؛ رسم خون

رویش اندیشه؛ قانون بهار

وای اگر خوی خرد کاهل شود

کاهلی از مردمی گیرد سوار!

مصلحت در پیشی از آزادگی

بند، افشاند بر آزادی غبار

نام و نان تا می‌فروشد فر عشق

سلفه‌گی می‌گسترد در روزگار

آن که سیلی می‌خورد از روزگار

غافل از اندیشه‌ی والاتبار

کاروان آینه‌ها روبه‌رو

می‌رود با درس‌های پرنگار

پرنگاران مادر اندیشه‌گی

وای اگر ناموزی از آموزگار!

*

۷ آذر ۱۴۰۳


برچسب‌ها: روزگاران, آموزگار, قدرت فکر
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در پنجشنبه ۸ آذر ۱۴۰۳

لينك مطلب

حرفهای همسایه ــ نیمایوشیج

حرف‌های همسایه

*

عزیزم!

بخوانید. من باز تکرار می‌کنم: بخوانید.

هیچ‌چیز ما را نجات نمی‌دهد، جز خواندن؛ در صورتی که دریابیم و مطلب به کار ذوق و طبع ما بخورد. ملت ما زیاده بر آنچه تصور می‌کنید، به این کار احتیاج دارد.

وضعیت ما اگر رشد خود را نکرده، یک راه برای فهمیدن هست: خواندن.

*

نیمایوشیج، حرف‌های همسایه، از نامه شماره ۸۰


برچسب‌ها: حرفهای همسایه, نامه‌های نیمایوشیج
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در دوشنبه ۵ آذر ۱۴۰۳

لينك مطلب