
يادداشتبرداري از كتاب:
تیغ بر نشر(سانسور از دیروز تا امروز)
نوشته: ژان ایو مولیه
برگردان: شهرزاد سلحشور
نشر نوگام
چاپ اول، آبان ۱۴۰۰
يادداشتبرداري: سعید عبداللهي ــ فروردین ۱۴۰۱
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سانسور سیاسی، پرکاربردترین سلاح امروز جهان است. وقتی از نویسندگان، روزنامهنگاران و ناشران دربارة این موضوع سؤال میشود، بیشترشان با پیشی گرفتن از یکدیگر تکرار میکنند: سانسور سیاسی پرکاربردترین و گستردهترین است و مسلماً خطرناکترینشان؛ زیرا زندگیِ جسورترین مشاغل را تهدید میکند. ص ۴۲
ـ روحانیت و در عین حال سیاست در ذات خود، در سال ۴۴۳ قبل از میلاد مسیح، در رم در قلب نظام سرشماری شهروندانی پدید آمد که در آن نظام هر کس که تلاش میکرد به درجات عالی صعود کند، با فضاحت از سوی سانسورچیها محکوم میشد؛ قاضیهای مخوفی که مسؤلیتشان پراکندن سرزنش عمومی و پاسداری از رسومات رومیها بود. ص ۱۳
ـ شارل بودلر شاعر، تنها پس از درگذشتش در سال ۱۹۴۹ بود که توانست اعتبار خود را دوباره بهدست بیاورد...سانسور نیز غالباً در جامهی ققنوس ظهور میکند؛ پرندهیی که همیشه از خاکستر خود دوباره متولد میشود. ص ۱۵
ـ قدرتها فهمیدهاند که سرکوب کردن، خشم و سرخوردگی برمیانگیزد و مخالف سودآوری است. در واقع دموکراسیهای مردمی به ممنوع کردن چرخة سامیزداتها نایل آمده بودند. میدانیم که انتشار «مجمعالجزایر گولاگ»[۱۹۷۴] بیشتر از «جنگ ستارگان» مورد حمایت رونالد ریگان، باعث انفجار درونی اتحاد جماهیر شوروی شد.
[پاورقی: سامیزدات به نشریههای زیرزمینییی در بلوک شرق تحت سلطه شوروی گفته میشد که در آنها مقالههای سیاسی، اخبار، رمان، شعر و کارهای توقیفشدة خارجی بهصورت مخفیانه منتشر میشد.] ص ۱۷
ـ در واقع فقط شرکتهای بزرگ یا مجموعههای بزرگ حاصل از ادغام چند شرکت، در ابعاد و اندازهیی بر نشر جهانی حاکم هستند که محصولاتشان را در رأس جستوجوشدههای آمازون یا گوگل قرار میدهند و حتی امروز در فیسبوک، اینستاگرام یا یوتیوب. ص ۲۰
ـ سانسور سیاسی، پرکاربردترین سلاح امروز جهان است. وقتی از نویسندگان، روزنامهنگاران و ناشران دربارة این موضوع سؤال میشود، بیشترشان با پیشی گرفتن از یکدیگر تکرار میکنند: سانسور سیاسی پرکاربردترین و گستردهترین است و مسلماً خطرناکترینشان؛ زیرا زندگیِ جسورترین مشاغل را تهدید میکند. ص ۴۲
ـ بدنة سانسورچیهای سلطنتی در سال ۱۶۲۹ پایهگذاری شد و شامل بیش از دویست سانسورچی بود که بیشترشان از ادیبان بودند. با اینکه انقلاب در ۱۷۸۹ به کار آنها پایان داد، ناپلئون اول با انتصاب بازرسان کتابفروشی ــ پلیسهای روح انسان ــ امتیاز ویژهیی به آنان داد که تا سال ۱۸۸۱ برقرار بود. ص ۴۵
ـ در سال ۱۹۳۳ در آلمانی که تازه خود را به آغوش نازیسم انداخته بود، کتابهای نویسندگان یهودی و کمونست را آتش زدند. همین اتقاق در ۱۹۳۹ در بارسلون و مادرید هم تکرار شد؛ زمانی که قشون فرانکیست بزرگترین کتابسوزی و نشریهسوزیها را سازماندهی کرده و بخش زیادی از کتابخانههای دانشگاهی را نابود کردند. ص ۶۴
ـ چطور میشد اعتقادات را آزادانه بیان کرد؟ زمانی که در برزیل، شیلی و آرژانتین، در بولیوی و اروگوئه، پلیس و ارتش هرگونه اظهار نظر اندک آزادانه را تحت فشار قرار میدهند، شکنجه میکنند و با شادمانی بهنام دفاع از «جهان آزاد» دست به قتل عام میزنند. این با حمایت کامل سی. آی. ای و سفارتهای آمریکا در کشورهایشان صورت میگیرد. چگونه میتوان انتخابی به جز این دو داشت: تحمیل خودسانسوری سختگیرانه بر خود یا انتخاب تبعید برای آزادی؟ صص ۶۴ و ۶۵
ـ جریانهای سیاسی سنتی، جنبشهای سیاسی سنتی، جنبشهای شهروندی و محافظهکارترین جریانهای فکری، زمانی که به سازمانهای مذهبی بنیادگرا میپیوندند، از تمامی فرصتها برای بهدست گرفتن قدرت بهره میبرند. ص ۶۹
ـ همه از عذابی که «ژولین آسانژ» متحمل شد باخبر هستند. او مجبور شد تا آوریل ۲۰۱۹ در سفارت اکوادور در لندن پناهنده شود تا به ایالات متحده استرداد نشود. آنها هرگز سخنگوی ویکیلیکس را برای انتشار اسناد محرمانهی جنگشان در افغانستان و حمایتشان از گروههای متهم به تروریسم، نبخشیدند.
ادوارد اسنودن مجبور شد به روسیه پناهنده شود و اگر برای هر دو نفر مورد بحث مقدرو نبوده که بهروشنی در مورد حمایتهایی که گرفتهاند، صحبت کنند، بهدلیل خواست دولتهای بزرگ جهان است تا مانع حرکت افشاگرانی شوند که فعالیتهایشان برای بازارهای اقتصادی، پیامدهایی منفی به همراه خواهد داشت؛ چرا که بانکهای بزرگ سرمایهداری سوییس و همکاران لوکزامبورگیشان به نوبهی خود روزنامهنگارانی را مقصر میدانند که سعی در روشنگری رویههای آنها دارند. صص ۹۶ و ۹۷
ـ تجارت مواد مخدر و جرایم سازمانیافته دارای قدرت سانسوری هستند که در گذشته متعلق به دولتها و بعداً متعلق به شرکتهای بزرگ بوده است. ص ۹۹
ـ شهروند عادی در مواجهه با شرکتهای عظیم ــ چه قانونی باشند چه غیرقانونی، مجرمانه باشند یا خیر ــ دستش از هر ابزاری برای افشای ظرفیت آنها در جهت اعمال آزار و سانسور کوتاه است.
از این منظر نمیتوانیم نادیده بگیریم که جنگ تریاک در اوایل دههی ۱۸۴۰ بهدست قدرتهای استعمارگر اروپایی، سرچشمهی اولیهی این تجارت بود که امروزه باعث چرخش مبالغی افسانهای در دنیاست. ص ۱۰۰
ـ قتل دهها روزنامهنگار مکزیکی، خبرنگاران روس و همچنین دیگر تحقیقکنندگان در سراسر جهان، به جز نمایش سرگیجهآور قدرت سانسور قدرتمندترین شرکتها و مؤسسات، هیچ هدف دیگری نداشته است. ص ۱۰۱
ـ اروپا در اصل میخواهد در زمینهی آزادیهای فردی فرای هر سوءظن باشد، ولی سانسورهای دیگری در آنجا اعمال میشود که شایسته است با همان دقتی مورد بررسی قرار بگیرند که سانسورهای سیاسی و مذهبی در دیگر نقاط دنیا. ص ۱۰۵
ـ سایهی سانسور به هیچوجه دست از سر سرزمینهای ما برنمیدارد. خواندن این کتاب با هدف ارائهی چشماندازی گسترده، باید همه را به تأمل و پرسش از خود ترغیب کند که چگونه اگر نه در انعدام آن، حداقل در تضعیف آن سهیم باشند. انسانگرایان(اومانیستها) قبلاً در قرن شانزدهم این را گفته بودند و سخن آنها بعد از پنج قرن هنوز درست است: «جایی که کتاب وجود دارد، انسانها آزادند». با این حال یک پیامد حتمی را نیز باید اضافه کرد: کتابها تنها در صورتی ارزش دارند که به تفکر بشریت کمک کنند. بدون شک این نقش یا مأموریت بر عهدهی ناشرانی است که با وجود تمامی امر و نهیهای مذهبی، سیاسی، اخلاقی یا اقتصادی، کتابشان را منتشر میکنند و هر بهایی را که نیاز است میپردازند تا کتابها به عرصهی ظهور برسند. صص ۱۱۰ و ۱۱۱
ـ در مارس ۲۰۱۷ آی. پی. آی بیانیهای منتشر کرد که تماماً به آزادی بیان اختصاص یافته بود. در این بیانیه بهخصوص تصریح کرد: «نشر، سازوکار قدرتمندی است که انسان با بهرهگیری از آن توانسته برای قرنها تفکرات، اطلاعات، ایدهها، اعتقادات و نظراتش را به اشتراک بگذارد. آزادی بیان پایه و اساس شکلگیری تفکر است. برای ناشران، این آزادی هم زیربنای فکری کارشان است و هم زیربنای اقتصادیاش. انجمن بینالمللی ناشران باور دارد که نقش منحصر به فرد نشر در ایجاد بستری برای آزادی بیان، گفتوگو و مناظره از راه انتشار آثار دیگران، شایستهی تقدیر و پاسداری است». ص ۱۱۴
پایان
برچسبها:
سانسور,
تیغ بر نشر