یادواره‌ی محمود بابایی

یادواره‌ی محمود بابایی

(۱۳۳۷ ــ ۱۰ مرداد ۱۳۶۵)

 

آزادی‌خواهی بی‌آرام، فروتن، بی‌نام و نشان، همیشه متبسم، شمع انجمن یاران.

هر کجا پای نهاد،‌ محبوب همگان شد.

هنگامه‌ی ناگهان خاموشی‌اش، جنگل چشمان آدمیان، برگ‌ریزان اشک بود و زمین زار می‌زد...

از سنگ ناله می‌خیزید وقت وداع یاران...

 

هر صبح و سحر موی تو را شانه کنم

هر شام به شوق تو سوی خانه کنم

از صبح به شام و شبنوردی، تا چند

مشت‌مشت ستاره بشمرم، دانه کنم؟


برچسب‌ها: محمود بابایی, رباعی, یادواره
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در سه شنبه ۱۱ مرداد ۱۴۰۱

لينك مطلب