یادداشت‌های آخر شب (۱) ــ سعید عبداللهی

یادداشت‌های آخر شب (۱)

*

[«یادداشت‌های آخر شب»، شعر نیستند؛ حتی اگر ستونی و زیر هم نوشته شوند. شاید تصویری یا استعاره‌یی به‌طور مستقل، خصوصیت شعر داشته باشد، ولی ساختار نوشته، نثری هست با قدری وام از آرایه‌ها. قدر مسلم این است که این یادداشت‌ها نقد ویژگی‌های اکتسابی روزگارمان و آثار خوب و بد آن‌ها بر ما انسان‌های اجتماعی‌ست.]

*

گوشی را بردار

نوستالوژی‌هایم را برایم بخوان

[این واژه فارسی نیست، ولی رایج و ساده شده]،

بخوان: در گذشته ماندن

گاهی خیلی خوب است

خاص که

در اقیانوس اینترنت

گاه

بلمی اندیشه هم یافت نمی‌شود.

[خودمانیم؛ شعور هست ولی باید با ذره‌بین بر اقیانوس بیابی!]

گاهی

قدم‌زنان از روبه‌روی ویترین سایت‌ها

ــ و این‌همه صفحه ــ

حسرت یافتن آن غول‌های قلم و فکر و فیلم

امان نمی‌دهد.

*

برمی‌گردم

پنجره‌ی نوستالوژی‌هایم را

طاق به طاق می‌گشایم:

چقدر غول‌های قلم و فکر و فیلم دیروز

دانا، سخی، فاخر، مغرور، بخشنده، بافرهنگ و مهربان‌اند!

چقدر معنا می‌کاشتند و فرهنگ درو می‌کردیم!

یادش به‌خیر

کودکی‌های جهان...

*

سعید عبداللهی

۱۴ دی ۱۴۰۳


برچسب‌ها: یادداشتهای روزانه, مینی‌مال, نوستالوژی
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در سه شنبه ۱۸ دی ۱۴۰۳

لينك مطلب