تبار‌شناسی و مفهوم اجتماعی یلدا ـــ سعید عبداللهی

تبار‌شناسی و مفهوم اجتماعی یلدا

*

«باز كن پنجره را !

یاد کن یار شب یلدایی

با سبدها پْرنور

با لبی نغمه و شور.

رقص شاد برف را

میهمان كن چو شكوفه

بر سر شاخه‌ی تَر ...

شعله‌های شب یلداییتان زیباتر...»

*

کنکاش در یک واژه

یلدا چیست؟ آیا از افسانه‌ها و اسطوره‌ها آمده است؟ این واژه‌ كه یکی از مهم‌ترین آیین‌های ایرانیان طی قرن‌هاست و در شعرها، حكایت‌ها، قصه‌ها و ترانه‌ها با آن وصف‌ها می‌كنند و نغمه‌ها می‌سازند، از كجا تا به كجا آمده تا به ما رسیده است؟

*

تبارشناسیِ یلدا

در ریشه‌شناسی یلدا، همواره به چند واژه برمی‌خوریم كه همراه یلدا هستند. كلمه‌هایی مثل «سْریانی، جْـدُی، سامی، اهورا، اهریمن، میترا، مهر». برای ریشه‌شناسیِ واژه‌ی »یلدا» و چند واژه‌ی همراهش، نظری بر لغت‌نامه‌های فارسی و كتاب‌های فرهنگ علوم اجتماعی می‌اندازیم:

«یلدا، واژه‌یی سْریانی و مصادف میلاد مسیح است. به روایتی، یلدا جشن ظهور میترا یا مهر بود كه مسیحیان در قرن چهارم میلادی، آن را روز تولد عیسی قرار دادند.

سْریانی، لغت ترسایان (مسیحیان، عیسویان، نصرانیان) و به زبانی است که تورات نازل شد. نام قوم سامی‌نژاد که با قوم آرامی(شعبه‌یی از نژاد سامی، فرزندان آرام، پنجمین پسر سام، ساکن سوریه و بین‌النهرین) خویشاوند بودند و لهجه آن را نیز سْریانی نامند. در ادبیات و تاریخ و علوم، یادگارهای گرانبهایی بدین زبان باقی مانده است؛ از جمله قانون مدنی زمان ساسانیان... مانی مشهور، شش کتاب خود را به زبان سریانی نوشت؛ چون در آن زمان، زبان سریانی در مغرب ایران زبان علمی و ادبی بود.

سامی، قومی است منسوب به سام‌بن نوح. نژاد سامی عبارت از آشوری، عربی، عبری، سریانی، آرامی و کنعانی قدیم و ...است. منظور از زبان‌های سامی، زبان اقوام نامبرده است.

روایتی هم هست كه آفتاب به برج جْدُی تحویل می‌كند. در عهد قدیم، این رویداد را سخت شوم و نامبارك می‌انگاشتند. جْدُی یا رأس‌الجدی در اصطلاح علم هیئت، یعنی هر وقت آفتاب در این نقطه باشد، نهایت دوری آن در طرف جنوب خط استوا و مطابق با اول زمستان است. این خط را مدار رأس‌الجْدی می‌گویند.

در مقابل رأس‌الجدی، رأس‌السرطان است. یعنی هر وقت آفتاب در این نقطه باشد، نهایت دوری آن در طرف شمال خط استوا و مطابق با اول تابستان است.»

(گزیده‌یی از لغت‌نامه‌های دهخدا، معین، عمید و فرهنگ علوم اجتماعی)

*

یلدا در شعر فارسی

یلدا علاوه بر نامی كه بر بلندترین شب سال دارد، واژه‌یی موسیقایی، دارای بار معنایی و وصفی است. از این رو كلمه‌یی حس‌انگیز، تفکرآمیز و شاعرانه می‌باشد.

آن‌چه موجب وفور کلمة «یلدا» در شعر شاعران شده است، رنگ و معنای حاصل از آن است: شب سیاه سیاسی و اجتماعی ـ تشبیه گیسو به بلندی شب و مردمک چشم به تیرگی و دود.

شاعران قدیم و جدید ایران، این واژه را بسیار در آثار خود وصف كرده و استعاره‌های گوناگون با آن ساخته‌اند. در رهگذار شب یلدا، پشت پنجره‌یی از وصف‌های یلدایی تأمل می‌کنیم:

صحبت حکام ظلمت شب یلداست نور ز خورشید جوی، بو که برآید (حافظ)

شام هجران تو تشریف به هر جا ببرد در پس و پیش هزاران شب یلدا ببرد (وحشی بافقی)

باد آسایش گیتی نزند بر دل ریش صبح صادق ندمد تا شب یلدا نرود (سعدی)

آبروی شمع را بیهوده نتوان ریختن صد شب یلداست در هر گوشه‌ی زندان‌ ما (عرفی شیرازی)

شب است و چهرة میهن سیاهه نشستن در سیاهی‌ها گناهه (اصلان اصلانیان)

شیرین اسیر قلعه‌ی شب‌دارهای مست فرهادهای این شب یلداییات کجاست؟ (س. ع. نسیم)

*

چند مفهوم و تعبیر از یلدا

با وجود تعبیرها و وصف‌های گوناگون درباره‌ی یلدا، یك ریشه و مضمون مشترك، همه‌ی آن‌ها را به هم پیوند می‌دهد:

ـ مفهومی از یلدا، افشاندن نور وگرما در آغاز زمستان است تا سرما نتواند بر دوستی‌ها و محبت‌ها و نزدیكی‌ها پیروز شود.

ـ‌تعبیری دیگر یلدا را بلندترین و طولانی‌ترین نبرد اهورا و اهرمن می‌داند. در این تلقی، اهرمن با گرز انجماد و اهورا با مشعل نور و گرما، به مصاف یكدیگر می‌روند.

ـ تلقی دیگر از یلدا، شبی از طبیعت را جدای از شب اجتماعی مردم نمی‌داند. این شب با این دو معنا، وارد ادبیات و هنر می‌شود. از منظر این باور، می‌توان از قله‌ی شب یـلـدا، رویش نخستین بنفشه‌ها را در دشت‌های بهاری تماشا كرد.

پیداست كه معنای انواع این تعبیرها و تأویل‌ها از شب یلدا، با مفهوم «انسان و زندگی» و «افسانه‌ها و اسطوره‌ها» پیوند محتوایی و فرهنگی دارند.


برچسب‌ها: یلدا, شب یلدا, آیین ملی ایران
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در یکشنبه ۳۰ آذر ۱۴۰۴

لينك مطلب