در جهانی زندگی میكنی كه... ـ سعید عبداللهی
در جهانی زندگی میكنی كه...

ـ در جهانی زندگی میكنی كه خبرهای نو شدنهای پیاپی، اكسیژنهای لازم برای نفس كشیدن، زندگی و درك ضرورت نو شدن هستند.
ـ در جهانی زندگی میكنی كه وقتی با متنها و تصویرهای روز، نو نمیشوی، مشتی متن و تصویر بیات شده را روی سفرة روزت میچینند.
ـ در جهانی زندگی میكنی كه اگر از این همه حادثههای فرهنگی، اجتماعی، علمی، سیاسی و هنری كه در دنیا اتفاق میافتد، بیخبر باشی، بیتعارف باید گفت فقط داری كارتنهای خالی جمع میكنی.
ـ در جهانی زندگی میكنی كه میتوانی تصویری از افق «اتحاد آرزوها» و «همبستگی رؤیاها» را تصور كنی.
ـ در جهانی زندگی میكنی كه تداعیهای زبانی آن، ارتباط را سیال میكند، حصارها و دیوارها را از هم میدرد و مرز فرهنگها، قومیتها و جنسیت را كمرنگ و كمرنگتر میكند. تحقق چشمانداز محو این مرزها، كوبش مهریست ناگزیر.
ـ در جهانی زندگی میكنی كه وقتی سمفونی بامدادان، بر عرشة چشمانت پرتو بیداری مینوازد، همزادت مدام میخواهد مجابت كند كه: ما عقبیم، ما عقبیم، ما عقبیم. ما واقعاً عقب هستیم!
ـ در جهانی زندگی میكنی كه باید هر روز به صفحة «تازههای كتابخانه»ات نگاه كنی! این صفحه، آینهیی برابر تو است. بترس از روزی كه از آینه بشنوی: به نظرت این خجالتآور نیست؟
ـ در جهانی زندگی میكنی كه قدرت «وب» بسا فراتر از مجموع قدرت امپراطوریهای جهان در قرنهای نوزدهم و بیستم است.
ـ در جهانی زندگی میکنی که میتوانی به پشت سر برگردی و یکبار به همهچیز شک کنی. تمرین این شک کردن، پنجره در پنجره به رویت میگشاید تا تصویر به تصویر را بشکافی و خرد و حقیقت را دریابی. دستانت را از عصای این شک و بازبینی هرگز برندار!
ـ در جهانی زندگی میكنی كه رعشه بر دیوار عمارتهای اعصار ثبوت افتاده است. گوش بر این دیوار بگذار:
گُـر گرفته این دیاران، این همیشه شب ـ سكوت
میشكنه توفان تغییر، عرش دیوار ثبوت...
سعید عبداللهی
از کتاب: نوشتههای روبهرو
برچسبها: جهانی شدن, دهکده جهانی, عصر پسامدرن