منصور یاقوتی؛ صدای محرومان و زحمتکشان ـــ م. وحیدی
منصور یاقوتی؛ صدای محرومان و زحمتکشان
م. وحیدی
*
«یاد بعضی نفرات
روشنم میدارد.
نام بعضی نفرات
رزق روحم شدهست
قوتم میبخشد.»
(نیمایوشیج)
*
هشتم دیماه، نویسندهی انسانگرا و سـوسیالیست، مـنصور یاقـوتی، براثر بیـماری درگذشت. او یـــکی از برجـستهترین و مردمیترین نویسندگان معاصر ایران بود؛ با صدایی پرطنین و واقـعگرا که در تاریکترین دوران حاکمیت شاه و شیخ قلم زد و نوشت. او در سختترین شرایط اجتماعی و سیاسی، ازرویارویی و نبرد با دیکـتـاتوری و ارتـجاع بازنایستاد. چون چراغی برفراز شبها درخشید و روح عفت، امید، شـهامت و راستی خود را در مردم، بیدار نگاه داشت و جاودانه شد.
منصور یاقوتی با ایمانی ژرف به تودهها، مطالعهی دقیق و واقعبینانهی جامعه و مضمون روابط اجتماعی و مقایسهی آن با حرکت عینی تاریخ، شالودهی داستانهایش را پی میریخت. او با برجستهکردن عنصررئالیسم درآثارش، آینده را ترسـیم میکرد. شـعر و داستان برای او، صحنهی مبارزه وکشف حقیقت، امید، همزیستی و پیوند انسانها و تجلیگاه زیباترین اندیشهها و احساسات و آفـرینندگی بود. بنیان آثار او، عشق به مردم و سعادت آنها و امید به تحول و دگرگونی بود.
منصور در سال ۱۳۲۷ در سنقر کرمانـشاه به دنیا آمد. زندگی پرفــراز و نشیبی داشت. معلم سپاهی دانش شد و سپس به استخدام وزارت اموزش وپرورش درآمد. در دوران آموزگاری، با کولهباری از رنـج و درد و آگاهی به روستاها رفت و به بچهها درس مبارزه آموخت. از اوایل دههی ۴۰، شروع به نوشتـن داستان کوتاه کرد. سبک نوشتنش، مانند «صـمدبهرنگی» ــ و برخی گفتند چون چخوف ــ روان و واقـعگرا بود. او اینچنین، بهگفتهی «سـارتر» با ادبـیات وارد میدان نبرد شد. علاوه برداستـاننویسی، دو مجمـوعه شعر، «اخگـری در مه» و«ماه و پرچین»در سال ۱۳۵۳ و ۱۳۹۴ منتشرکرد.
ســرودهها و نوشتههای او،آیینهای از زندگی، امیـدها وآرزوهـای مردم و عـرصهی پیکارمنافع متضاد مادی جامعهاند. او در قــصهها و رمانهایش خواننده را واداربه تفکر میکند و شخصیتهای داسـتانهـایش را که از طبقات فرودست و محروم انتخاب میکرد، در مسیری قرار میدادکه دریابند اصلیترین نیرو، و ســـازندگان محتوم تاریخاند و هرگاه اراده کنند، قادر به تغییر محیط و زندگیشان خواهند بود. منصور انسانگرایی را با نبرد فداکارانه و همهجانبه برای آزادی پیوند میزند و با تفکر تاریـخگرایی، مبارزهی دائمی بـشر برای برابری و عدالت را برجسته نموده و نشان میدهد. همچنین با نشان دادن شکاف عمیق طـبقاتی و تـضادهای عینی و ملموس جامعه، دیالکتیکوار کمک به شناخت قوانین آن میکند و با چشمی تیزبین و هــــنرمندانه، ویژگیها و ابعاد مبارزه، اهمیت اتحاد و روحیهی جمعی را بهدوراز «تقدیرگرایی» و با تأکید بر واقعیات ــ چیزی که انگلس به آن نظر داشت ــ بهصورتی پرخون نشان میدهد.
انسان تاریخی او با واقعیات بیگانه نیست و با اراده وآگاهی و شـعور، همراه جریان تاریـخ حرکت میکند. او مفهوم رویارویی و مبارزهی اجتماعی، اختــلافات و تضــادها را با مفاهیم و مضامین واقعیِ طبقاتی درهم میآمیزد، تا ژرفای شخصیتهای داستانهایش فرومیرود و آنها را صادقانه بیان میکند.
زبان نوشــتههایش سـاده و صـمیمی و بهدور از پیچ وخم یا پرگـویی و فـارغ از تــصاویر نامتعارف و غیر ضروریست. او علاوه بر آفریدن امید، احساسات خواننده را نیز برمیانگیزاند. او با برگزیدن شخصیتهای خـود از میان مردم عادی و پیوندی حیاتی و عمیق باآنها، تواناییهاییهایشان را میستاید و آگاهی وآرمان آنها را تقویت میکند. منصور عـشق به مــحرومان و آزادی را وظـــیفهی ادبیات میدانست و همـواره بر مقاومت و عدالتخواهی تأکید میکرد. به این ترتیب، وی یکی از نویسندگان شاخص و متعهد میگردد که جایگاهی ویژه در ادبیات واقعگرا مییابد.
منصور یاقوتی دوبار در سـالهای ۱۳۴۶ و ۵۶ دستگیر و زندانی شده بود. بعد از قیام ضـد سلطنتی، بهخاطر دیدگاهها و فعالیت سیاسیاش، از آموزش پرورش پاکسازی و خانهنشیناش کردند؛ اما او دست از نوشـتن برنداشت. بعداز ۳۰ خرداد سال۱۳۶۰، با «چریکهای فـدایی»(شـاخهی اقلیت) ارتباط فعالتری برقرارکرد و تحت تعقیب قرار گرفت. سه سال مخفی و سپس دستگیر و زندانی شد. بعد از پنج سال آزاد گردید و بهدنبال امرار معاش رفت. کارگری کرد، سرایدار ساختمان و نگـــهبان شد و در رنـج و سختی و تنگـنای مالی قرارگرفت؛ اما هیچگاه سرخم نکرد و قلمش را زمین نگذاشت. او سختیها را با امیـد پشت سرگذاشت وآرمان قهرمانان داستانهایش را دنبال کرد.
«چـراغی بر فـراز مادیان کـوه»، «دهـقانان»، «پاجـوش»، «کـودکی من»، «گل خاص» و...«داستانهای آهو دره»، از جمله آثار ارزشمند وی هستند. آثاری که همـواره ارزش خود را در فـرهنگ و ادبیــات ایران حفظ خواهند کرد. منصور یاقوتی علاوه بر داستاننویسی و شعر و مقاله، دست به پژوهش و تحقیقات فولکوریک و ترجمه و گردآوری و انتشار جنگ زده وآثاری خلق کرده است. آخرین نوشتهاش رمان«حماسه بابک خرمدین» است که درآن به شخصیت «بابک» و مبارزات او در برابر ظلم و استبداد میپردازد؛ رمانی که نشاندهندهی تعهد او به تاریخ و آرمان آزادی است. برخی نوشـتههایش هنوز چاپ نشده و یا ممنوعالانتشار باقی ماندهاند.
منصور یاقوتی چندی دچـار بیـماری سرطان شد و پـس از نـبردی طـولانی با آن، در اوایـل دی ۱۴۰۳ درگذشت. مرگ او نهتنها فقدانی بزرگ برای ادبیات ایران، که یادآور دشواریهای زندگی هنرمندانیست که در راه آرمانهایشان، رنجهای بسیار متحمل شده و میشوند. او با قلمش تاریخ زندگی پرمشقت مردم را بهثبت رساند و یادگارهایی از خود بهجا گذاشت که برای نسلهای آینده، الهامبخش خواهند شد.
یاد ونام منصور یاقوتی در قلب دوستداران ادبیات وآزادی زنده خواهد ماند.
با تعظیم به روان منصور یاقوتی
دی ۱۴۰۳
برچسبها: منصور یاقوتی, قصهنویسی, ادبیات داستانی