زباله‌گرد نازنین ـــ س. ع. نسیم

زباله‌گرد نازنین

*

در این سیاره‌ی فراموش‌شده

تنها فرشته‌گان با پاهای زنجیرشده بر گرسنه‌گی

و دستانی برای چیدن دانش

شرم را در شهرها

باران می‌شوند!

کیست از این باران خیس شود

و با نعره‌ها‌ی عقربه‌ی وحشت

برخیزد؟

*

س. ع. نسیم

۱۷ خرداد ۱۴۰۴


برچسب‌ها: زباله‌گرد, کودکان کار, کتابخوانی
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۴

لينك مطلب

فرشته‌های نازنین ــ س. ع. نسیم

فرشته‌های نازنین

فرشته‌های نازنین

یکی‌یکی زباله‌گرد

غم و غرور در نگاه

کولبر نواله‌گرد.

قحطیِ عشق زده به رگ

ایران شده حراج فخر

دیو شریعت می‌کشه

عاشقی‌رو با تیغ فقر.

س. ع. نسیم

۵ مرداد ۱۴۰۱


برچسب‌ها: زباله‌گردی, کودکان کار, پریای نازنین
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در شنبه ۱۵ مرداد ۱۴۰۱

لينك مطلب

ایران؛ سقوط تا کجا؟

ایران؛ سقوط تا کجا؟

 

کودکان زباله‌گرد

کودکان کار

۹۷۰ هزار ترک تحصیل

 

دیوار فقر بلندتر ز سرو من

یادش به‌خیر که می‌خواندی‌ام «مرز پرگهر»

س. ع. نسیم


برچسب‌ها: خط فقر, کودکان کار, مرگ اخلاق
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در یکشنبه ۱۶ آبان ۱۴۰۰

لينك مطلب

دختر خاکسترنشین ــ س. ع. نسیم

دختر خاکسترنشین

 

س. ع. نسیم

 

دختر خاکسترنشین !       نگاتو وردار از زمین !

رؤیاهاتو کی دزدیده؟ به پای رؤیاهات بشین !

 

اگه قلم باید یه روز             حرف بزنه از آدما

جوهر دریا رو می‌خواد      تا که بگه از شماها

 

     خونده بودم که «دشت» ما    «هرزِ تمومه علفاش»    

دیدم الفباهای سرخ ، «حک شده» رو تخته سیاش

 

دختر سرزمین من!         قلب همه باهات باشه

گُلای سرخ، پناه تو    بذار که تکیه‌گات باشه

 

دختر خاکسترنشین!        غصّه‌هاتو زمین بذار

نیزه‌ی عشقتو بگیر          رها بکن تُو روزگار

 

بذار که این نیزه بره   فلک رو بشکافه صداش

بارون تازه،  بیاره           دنیای تازه‌یی باهاش


برچسب‌ها: دختران خیابانی, کودکان کار, زنان ایران
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در سه شنبه ۱ تیر ۱۴۰۰

لينك مطلب

 پریای شهر کجان؟ ـــ س. ع. نسیم

 پریای شهر کجان؟

 

در گذرگاهان ننگ

در سراپیچ عبور عار

پریای نازنین زار می‌زنن!

 

در سرای بی‌کسی‌

قحطی چشمان بینا

در وفور وسعت چشمان عادت

پریای نازنین زار می‌زنن!

 

مارها در پلک گنجشک

شاهراهان، پرگریو از دین‌ور آرانقاب محتسب

در عبور داس‌ها بر نای یاس

پریای نازنین زار می‌زنن!

 

فاصله از نفت تا نان

فاصله از برج تا خاک،

ــ قصه‌ی تکراریِ دیوان‌دینان ــ

در سلوک این شب دستاربندان

پریای نازنین زار می‌زنن!

 

راه‌ها در انتظار رهروی مه‌وش‌سیاوش

کوی‌ها در انتظار عابری بیدارآرش،

در گذرگاهان خفته‌دختران انتظار

کودکان کار و کار

ــ پریای خفته از رنج
پریای نازنین ــ

مام ایران شب و روز زار می‌زنه!

 

س. ع. نسیم

۲۲ آذر ۹۹


برچسب‌ها: پریای نازنین, کودکان کار, گرگ فقر
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در شنبه ۲۲ آذر ۱۳۹۹

لينك مطلب

حراج فرشته‌گان ـ س. ع. نسیم

حراج فرشته‌گان!

گریه‌های کدام پری نازنین را خواب دیده‌ای

که نیزه‌ی حیرت خیابان وْ

تیزاب دشنام محتسبان را

تمنای نان

مجابت می‌کند؟

 

جگر کدام نگاه را سوخته‌یی

که هراس از شب دندان‌گرد شقی را

حاشا می‌کنی؟

 

دنبال کدام تبار انسانی

تا بغض میهن پریزادهای گرسنه را

بر سندان سکوت بکوبی؟

 

در شوکت گرگ فقر وْ

                          پوزار بر دیس زندگی

در سور ابلیس وْ

                 حراج فرشته‌گان  

شناسنامه‌ی کدام شریعت را

دندان می‌خایی؟

 

س. ع. نسیم

۸ خرداد ۹۹


برچسب‌ها: کودکان کار, دختران خیابانی, پریا
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در پنجشنبه ۸ خرداد ۱۳۹۹

لينك مطلب

کوچکانه های عاشقانه ـ س. ع. نسیم

حماسه‌های زیبایی را

گاه

مسافرانی کوچک می‌نویسند.

 

نقاشی‌های شگفت را

گاه

راهیانی کوچک

بر بوم راه‌ها

هدیه‌ات می‌دهند.

 

آرزوهای بزرگ را

همیشه

نگاه‌های مسافرانی کوچک

                            تمنا می‌کنند.

 

طلوع خاطراتت را

گاه

ستارگان کوچک می‌نویسند

و رنج «بودن» را

گاه

فرشتگان کوچک

چه بزرگ

معنا می‌کنند...

 

س. ع. نسیم

۱۶ فروردین ۹۹


برچسب‌ها: کودکان کار, کودکان گرسنه
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در شنبه ۱۶ فروردین ۱۳۹۹

لينك مطلب

شناسنامه مقتول ـ س. ع. نسیم

شناسنامه‌ی مقتول

مقتول گرده‌ی نانم

در بازار حراج آدمیت

وقتی تفکر نفت

آیه‌های رسالت می‌نویسد!

 

مقتول چرک زمینم

وقتی تومان و دلار

رفیق مسلطیست

در خَمر همیشه با ابلیس!

 

شناسنامه‌ام را دوباره بنویس!

 

س. ع. نسیم

۶ بهمن ۹۸


برچسب‌ها: خط فقر, کودکان کار, کودکان خیابانی
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۹۸

لينك مطلب

دو آدم، دو فرشته، دو فریبا ـ س. ع. نسیم

دو آدم، دو فرشته، دو فریبا

دو خفته در جهان محنت و رنج

دو بی‌کس در جهان پر زر و گنج

دو  آهو، بی‌خرامان و دلِ تنگ

دو کشته از دو دین و دیو دل‌سنگ

دو  فریاد و  دو آه از جان حوا

دو آدم، دو فرشته، دو فریبا

به خواب ناز، کی در خواب ماند

دو چشمی که نگه بر ناز ساید؟

ز عشقم می‌شنیدم شیون و زار

ز نعره‌های ابر و اشک دادار

چه دلتنگانه واژه‌ها بگریند

به مرگ ماه‌وش معصوم دلبند...

 

س. ع. نسیم


برچسب‌ها: کودکان کار, کودکان جنگ, کودکان گرسنه
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در شنبه ۱۴ دی ۱۳۹۸

لينك مطلب