حرفی که زندگی، عشقی که آدمی ـــ س. ع. نسیم
حرفی که زندگی، عشقی که آدمی
من تو را باور دارم:
برای صخرهیی كه تو باشی
و پژواك صدایی كه من
برای هوایی كه تویی
و تنفسی كه من
برای آفتاب و شبنمی كه تویی
و برگ و شاخساری كه من
برای سنگفرشی كه منم
و سواری كه تو باشی
برای حضور و معنایی كه تویی
تا من واژهها را به تمنا و طلب جستجو نكنم.
من تو را باور دارم:
برای نجواهای رازآلود تو بر ستونهای مرمر مردگان عاشق
و قطار طلایی مورچههای مهربان
كه از ساقها و شانههایت بالا میروند.
برای پریای بیپناه خیابانها
و نوازشی بر شانههای خستگی...
برای هستیِ ناسرودهات
برای حرفی كه زندگیست
و عشقی كه آدمی.
برای حقیقتی كه آزادیست
و سپیدهدمان وْ
باران شكوفهی سرخش كه تویی...!
س. ع. نسیم
از شعر بلند: حرفی که زندگی، عشقی که آدمی
از کتاب: اینجا باران غریبه است
برچسبها: اینجا باران غریبه است
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در دوشنبه ۳ آذر ۱۳۹۹