دو سلطان و یک بشر ــ س. ع. نسیم

دو سلطان و یک بشر
این طعم ابتذال را
از زندگی بگیر!
این لحظهی زوال را
بردار از زمان!
این پابهجا دروغ
این خلعت دسیسه
این خوشخرامِ بداندیش
این ابتذالِ خوش بزک خال و خط و رنگ
این پشت و رو
بی پابهجاییِ معنای آنچه هست
بی پرگشاییِ رؤیای هر چه نیست.
ــــــــــــــــــ
در آسمان ما
چندین شرارهی خورشید پر فروغ
میسوزد از یقین.
در ما هزار جنگل امید پر طپش
در رویش و تموج و زیبایی و نشاط
فوارههای خواهش نیروی عشق و کار
میجوشد از تن و میروید از خیال.
در ما بشارتیست:
رؤیای بی مُـلٍـک
هر دم تجلی هستی تازهایست...
س. ع. نسیم
از کتاب: نوشتههای روبهرو
یادداشت روزانه شماره ۷۹
برچسبها: نوشعه های روبرو, تخیل و آفرینش