فرهنگ آزادی (قسمت هفتم) ــ سعید عبداللهی

فرهنگ آزادی

قسمت هفتم

سعید عبداللهی

دو قربانیِ ضد آزادی

   قدمت تاریخی و قدرت حیرت‌انگیز و ساختار محكم فرهنگ را در مناسبات زنان و مردان می‌توان شناخت؛ در اندیشه و رفتار و مناسبات دو نام و دو جنس كه پیكر جامعه بر شانه‌های این دو است. مفهوم آزادی و فرهنگ آن را باید در مناسبات اجتماعی این دو نام و این دو جنس شناخت.

   بی‌آنكه بخواهیم وارد بحث تاریخیِ طبقات اجتماعی و سیر تكوین و تحكیم اندیشه‌ی استثماری در حیات انسانی و اجتماعی آن شویم، می‌خواهیم از ماحصل آن‌چه كه همین الآن با آن چنگ در چنگیم بگوییم؛ آن‌چه که تبدیل به فرهنگ شده و در تار و پود زندگی خصوصی و اجتماعی ما تنیده و اندیشه و نگرش و واکنش‌مان را در بر گرفته است.

 

ما زنان و مردانی اسیر فرهنگ زنانه و مردانه و باورهای ضد برابریِ ناشی از آن هستیم. این باور در دو سر طیف ارتجاع و بورژوازی یک نتیجه می‌دهد. تا این فرهنگ از دهلیز فرهنگ آزادی عبور نکند و پالایش نشود، نگاه آدمی به خود و به دیگری و به هستی‌اش تغییر نخواهد كرد. این «فرهنگ» و این «نگاه» هم‌چون دو خط موازی اما با نقاط بسیار مشترك و متداخل، صعود یا نزول می‌یابند. پس از قرن‌ها كوشایی و تلاشِ تئوریك و عملی و كسب تجربه كه از پیشینیانمان به ارث رسیده و خود نیز راه را ادامه داده‌ایم، هنوز در سایه‌ی دورادور تابلوی «آرمان آزادی و برابری» هستیم.

با برآوردی از موقعیت كنونی، شاید دور از نظر نباشد كه ادعا كنیم هنوز قرن‌ها مانده تا این آرمان به واقعیت بدل شود. این دو ارزش ـ آزادی و برابری ـ خواستگاه نیرومند و ذاتی انسان‌ها ــ با هر جنس و نژاد و ملیت و مذهبی ــ هستند كه تاریخِ پرفراز و نشیب حیات آدمی را حول خود تنیده و ساختارش را پرداخته و قوام داده‌‌اند.

   فرهنگ زنانه و مردانه از دیرپاترین دیوارهای جدایی و فاصله بین دو انسان با ذات كمال‌جو و آرمان مشترك بوده و هست. نیروی مهیب استثمار از این فرهنگ تغذیه كرده و می‌كند و ما ـ مردان و زنان ـ كارگران تأمین كننده و باركشِ این استثمار هستیم. این كاروان در جاده‌ی این فرهنگ و زیر سایه‌ی چنان ایدئولوژیی كه ساختار این فرهنگ را قالب زده است، خود از تبعیض و استثمار تغذیه می‌كند.

  با چنین ساختاری آیا فرهنگ آزادی از موهبت و حرمت شایسته‌ی خویش برخوردار می‌شود؟

آیا فرهنگ آزادی با ما از خواب بیدار می‌شود و در محیطی كه در آن زندگی را مدام با خود می‌كشیم، كردار و نگاه و حس‌مان نسبت به دیگران را تعریف و هدایت می‌كند؟

 آیا این فرهنگ آزادی است كه مبنای تنظیم رابطه‌ی ما با محیط و حیات روحی و معنوی و مادی‌مان می‌باشد؟

 آیا ما هرگز خود را در آینه‌ی فرهنگ آزادی برای خویش تعریف كرده‌ایم و با این نگاه، شناسای خود و دیگران بوده‌ایم؟

تنها مسلح شدن به فرهنگ آزادی می‌تواند پاسخ حقیقی به این چرایی‌ها در حیات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و مناسبات متقابل زنان و مردان بدهد.

 ادامه دارد...


برچسب‌ها: آزادی چیست, فرهنگ اجتماعی
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در یکشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۹

لينك مطلب