زندگی شلوغ این عصر، خواندن کتاب و ضرورت تغییر ــ سعید عبداللهی

زندگی شلوغ این عصر،

خواندن کتاب و ضرورت تغییر 

 

سعید عبداللهی

 

در چند سال گذشته بارها و بارها به من گفته شده: «آرزوی خواندن یک کتاب روی دل‌مان مانده! تو چه‌کار می‌کنی؟».

پاسخ من هم این بوده که: «نخواندن کتاب، یک معضل عمومی است. من به این رسیده‌ام که اینترنت در بسیاری موارد آدم‌ها را از هدف و یا مطالعه دور می‌کند و بی‌سواد نگه می‌دارد. راه حل جز در برنامه‌ریزی روزانه برای کار با اینترنت و مطالعه نیست».

معلوم است که دوستان بلافاصله پرسیده‌اند: «چطوری؟ ما که همیشه هشت‌مان گرو نه‌مان است!».

باید اعتراف کنیم که زندگی در قرن ۲۱ خیلی شلوغ شده است. ورود اینترنت و گسترش ارتباطات، تا نهانی‌ترین پستوهای زندگی و حتی اذهان آدم‌ها رسوخ نموده است. به‌راستی در چنین وضعیتی، برای رسیدن به هدف و یا تضمین مطالعه چه باید کرد؟ رسیدن به هدف را می‌گذاریم بر عهده‌ی اولویت‌بندی هر فردی متناسب با نوع زندگی و اهدافش.

مطالعه کردن کتاب اما با هر نوع هدف و زندگی، قابل دسترسی و تحقق می‌باشد. من با دوستانم این تجربه را به اشتراک گذاشته‌ام. جالب است که هر کدام‌شان که تجربه کرده‌اند، به من گفته‌اند: «معجره می‌کند، واقعاً جواب دارد!».

 

اولین اصل این است که در زندگی شلوغ قرن ۲۱، بدون برنامه‌ریزی سالانه یا شش ماهه یا هفتگی و حتی روزانه، از پس پاسخ به نیازهای معرفتی، روحی، تخصصی، علمی و فرهنگی‌مان برنمی‌آییم. من وقتی به ضرورت‌های کاری در پیرامون خودم فکر می‌کردم، متوجه شدم تهدیدی جدی دارد من را با خودش می‌برد و روزها و هفته‌هایم را مشغول خود می‌کند. این تهدید چیزی جز واقعیت‌های این کار و آن کار، این‌جا و آن‌جا رفتن و این ارتباط و آن ارتباط و خلاصه آن‌چه زندگی شلوغ روزانه در قرن ۲۱ است، نبود و نیست. مدتی به جزئیات این زندگی و ضرورت‌های آن فکر کردم تا ببینم اشکال در کجاست و چه باید کرد که از تأمین ضرورت‌های معرفتی، روحی، تخصصی، علمی، ادبی و فرهنگی بازنماند. واقعیت زندگی در هر کجای جهان که باشیم، به‌قول احمد شاملو این است که: «غم آب و نان اگر بگذارد». حالا این مشغولیات ناگزیر را بگذاریم کنار زندگی پر شاخ و برگ اینترنتی. پرسش این است با این غول چند سر که مدام تیک‌تاک زمان محدود ۲۴ ساعت را می‌بلعد، چه باید کرد؟

من به این رسیدم که هیچ راهی جز نظم دادن به ۲۴ ساعت روز و شب، نیست. این نظم را باید مثل دیوار محکم قلعه‌یی در برابر توفان زندگی شلوغ قرن ۲۱ تصور نمود. از این رو ۲۴ ساعت را روی کاغذ نظم دادم. مطمئن بودم که عوامل اثرگذار بیرونی که دست خودم نیست، بر این برنامه‌ریزی اثر می‌گذارند و من به بخش یا بخش‌هایی از برنامه‌ام نخواهم رسید. در این میان آن‌چه که برای یک آدمی محتاج پاسخ دادن به نیازهای معرفتی، روحی، تخصصی، فرهنگی، ادبی و...مهم است، درآوردن زمان یا مدت لازم برای رسیدگی به این امور است؛ طوری که اگر توفان زندگی هم در جریان باشد، به حداقل‌های این نیاز پاسخ دهد. من به این راه حل رسیدم و تا کنون هم جواب داده و برایم بسیاری دستاورد داشته است. دوستان هم که تجربه کرده‌اند، همین را می‌گویند.

واقعیت این است که ما وقتی کار یا کارهای روزانه را شروع می‌کنیم، دیگر ما را با خود برده است و سر که بلند می‌کنی یا می‌چرخانی، می‌بینی ظهر شد و عصر شد و شب شد. من بین این‌ها فاصله انداختم. چطوری؟

اول صبح که می‌خواهم کار را شروع کنم، نخست ۱۵ تا ۲۰ دقیقه مطالعه می‌کنم. یعنی حدود ۸ تا ۱۰ صفحه‌ی کتاب. [خیلی هم تندخوانی نمی‌کنم که بتوانم یادداشت هم بردارم.] مطمئنم اگر این ۱۵ تا ۲۰ دقیقه را قبل از شروع کار نخوانم، دیگر تا ظهر هرگز نمی‌رسم. بعدازظهر که می‌خواهم تعطیل کنم، قبل از آن ۲ یا ۳ صفحه از همان کتاب را می‌خوانم. در شروع کار بعدازظهر هم ۲ یا ۳ صفحه می‌خوانم. به همین ترتیب قبل از شام و بعد از شام و قبل از استراحت شب، هر بار ۲ تا ۳ صفحه می‌خوانم. در مجموع روزی حداقل ۲۵ صفحه مطالعه‌ی کتاب با تضمین ۱۰۰درصد و با کم‌ترین زمان انجام می‌شود. در حالی که با این روش، بعضی روزها تا ۴۰ الی ۵۰ صفحه هم می‌توان مطالعه کرد.

خوب، حالا حساب کنید که با این حداقل زمان که هیچ مزاحمتی هم برای شلوغ‌ترین کارها ندارد، در سال بین ۵۵۰۰ تا ۷۰۰۰ صفحه کتاب می‌توان خواند. بگذریم که این تازه حداقل است و برای پرمشغله‌ترین کارها و شغل‌ها برنامه‌ریزی شده است.

کار دیگری که برای غلبه بر تنوعات و جاذبه‌های رنگارنگ اینترنتی در زمینه‌ی مطالعه و نوشتن انجام دادم، تعیین کردن موضوعات مطالعه یا تحقیق یا نوشتن برای یک سال است. لذا در نوروز هر سال، برنامه‌ی مطالعاتی و نوشتاری سال را تنظیم می‌کنم. مثلاً موضوعاتی مثل تاریخ، فلسفه، ادبیات، زبان، تحقیق و نوشتنی‌ها را ستونی می‌نویسم و کتاب‌های هر کدام را زیرشان لیست می‌کنم. آن‌چه که حدود ۱۹، ۲۰ سال گذشته تجریه کردم، این بود که در پایان سال تقریباً ۷۰ تا ۸۰ درصد این برنامه را اجرا و محقق کرده‌ام.

 

واقعاً مطالعه یک ضرورت شخصی و اجتماعی است؟

ما هنوز به قله‌ی تاریخ نرسیده‌ایم؛ اما از همین چشم‌انداز سینه‌کش تاریخ در قرن ۲۱ که به گذشته‌های دور و نزدیک نگاه می‌کنیم، به این نتیجه می‌رسیم که اگر هنوز جهان یا کشور ما از رنج‌های بنیادی و حل ناشده در فغان است و چهره‌ی تیره‌ناک زندگی مسلط بر روشنای آن است، همه و همه به‌دلیل ناآگاهی و فقر فرهنگی است.

من تاریخ خیلی از انقلاب‌های بزرگ و کوچک جهان را خوانده‌ام. به این یقین رسیده‌ام که تا جهان و یا کشور ما به آگاهی تاریخی و فرهنگ‌سازی بر اساس دانش فلسفی و سیاسی و فرهنگی دست نیابد، تغییرات کیفی رخ نخواهند داد. در جامعه‌شناسیِ جنبش‌های سیاسی و اجتماعی می‌گویند دیکتاتورها سرنگون می‌شوند و حتی با آزادی‌خواهان جایگزین می‌گردند، اما اندیشه‌ و فکر دیکتاتوری از بین نمی‌رود؛ و دوباره روز از نو بر همان پاشنه‌ی پیشین می‌چرخد.

می‌بینیم آگاهی و فرهنگ‌سازی یک ضرورت اجتناب‌ناپذیر عصر ما برای تغییر خودمان، محیط‌مان، کشورمان و جهان‌مان شده است. در عصر وفور دانش و اطلاعات در اینترنت، می‌توان این ضرورت را با برنامه‌ریزی تضمین نمود و پیشرفت کرد؛ به شرطی که خود اینترنت تبدیل به ولگردی فکری و بازی‌بازی با متن‌ها و تصویرها و تیک‌تاک زمان نشود.

تا ما از درون پالایش و زیبا نشویم و آن دنیای آرزومندی‌مان را نخست در درون خودمان نسازیم، در بیرون چندان تغییر مطلوبی اتفاق نخواهد افتاد. یکی از ابزارهای مهم ساختن جهانی زیبا و اعتمادآفرین در درون خودمان، مطالعه و کسب آگاهی است.  

آخر کلام این‌که بیاییم دیوار آگاهی و فرهنگ‌سازی خود و جامعه‌مان را با مطالعه‌ی برنامه‌ریزی شده و هدفمند برای ایفای مسؤلیت‌ اجتماعی به‌معنی رسیدن به آزادی، برابری، دمکراسی و عدالت اجتماعی، بالا و بالاتر ببریم.  پیموده‌های تجربه شده گواهی می‌دهند که حقیقتاً می‌توانیم شخصیتی، میهنی و جهانی خیلی‌خیلی بهتر و شایسته‌ی منزلت انسانی‌مان داشته باشیم. کتاب، یکی از این راهنماهای قدرتمند و بی‌شکست است.

۱۶اردیبهشت ۱۴۰۰


برچسب‌ها: کتاب و کتابخوانی
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در پنجشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۰

لينك مطلب