دیروزتر، پیرار... ـ س. ع. نسیم
دیروزتر، پیرار...
چه شبها پشت سر
ـ دیروزتر، پیرارـ
كنار هم
ستاره میشمردیم شاد.
ـ یادت هست؟ ـ
لطیف و نرم میغلتید در بال ستاره...باد
لطیف و نرم در بالین پروین سر فرو بردیم
و شبها پشت سر
ـ دیروزتر، پیرار ـ
پی خاتونهای قصهها رفتیم
پریدیم از لب آبشار دنیا در بلور نور...
چه روزانی پر از باران
شدیم از بال اخترهای باران، تَر
ـ یادت هست؟ ـ
و در باران دویدیم
پریدیم از دو كوه یاد؛
چه بارانها كه از چشمان تو بارید و من را شست
چه بارانها كه ما را شست
ـ كه باید «صخره بودن» را چُنین تكرار میكردیم... ـ
چه سر بر كرد شبهایی پر از هول
چه سر بر كرد روزانی پر از برف
حریر برفها شد سرخ با گلبرگهای یاد
ـ یادت هست؟ ـ
و این خورشیدها در ما طلوعی بیشماران كرد...
چه شبها پشت سر
دیروزتر، پیرار
تهی از سایهها بودیم
به پاكی آشنا بودیم
و قمریهای زیبایی
میان چشمهامان
آشیانها داشت...
س. ع. نسیم
برچسبها: ستاره, قصه, باز باران, گل سرخ