فروزانفر و شعر ــ محمدرضا شفیعی کدکنی

فروزانفر و شعر
*
بهمناسبت ۱۶ اردیبهشت
سالگرد درگذشت استاد بدیعالزمان فروزانفر
*
از کتاب: با چراغ و آینه
نوشته: محمدرضا شفیعی کدکنی
*
یادداشتبرداری: سعید عبداللهی
*
ــ اگر از استاد فروزانفر فقط مجموعهی موجود اشعار باقی مانده بود و آنهمه تحقیقات بیهمتای عرفانی و ادبی بهنام او ثبت نشده بود، او بسی شاعرتر از این میبود و بیشتر از این به شاعری شناخته میشد.
دشمن طاووس آمد پر او. شهرت جهانی و اعتبار چشمگیر و استثنایی فروزانفر در قلمرو تحقیقات ادبی و عرفانی، در طول پنجاه سال از عمر هفتاد و چند سالهاش، سبب شده است که این بخش از حیات معنوی او بهکلی فراموش شود.
علت اینکه به پایگاه شایستهی خویش در شعر نرسیده بود، همین بلای تحقیقات بود که از دو سوی او را از این موهبت بازداشته بود.
شاعری نوعی رهایی از قید و بندهاست. او بهشدت پایبند آن قید و بندها بود. از ریاست دانشکده الاهیات بگیر تا سناتوری و ریاست کتابخانه سلطنتی. بیهوده نیست که میگوید:
ولیکن ز هر در مرا شغلهاست
که بگذشت نارم همی زیدرا
نیارم برآوردن آوا که چرخ
فروبرده در حنجرم خنجرا
فروداشت کردم که برداشت نیست
سزاوار این زخمگین، حنجرا
صص ۴۳۸ و ۴۳۹ و ۴۴۰
*
دریغا که «استدراج سیاست»، فرهنگ ما را از دستآوردهای دیگری محروم کرد و عمر و زندگی استاد در کرسی مجلس سنا یا پشت میز ریاست دانشکده و ریاست کتابخانه سلطنتی سپری شد؛ کارهایی که یک سرهنگ بازنشسته آن را بسی بهتر از او از عهده برمیآمد.
با اینهمه فروزانفر در حوزهی تحقیقات ادبی و عرفانی، نه مقدم داشت و نه تالی دارد. ص ۴۴۵
ــ بیگمان بالاترین پایگاه فروزانفر در قلمرو تحقیقات ادبی و عرفانی است و در این پهنه، هیچکسی را همتای او نداشتهایم. ص ۴۴۶
ــ فروزانفر در روشنای هوش سرشار خویش، در حوزهی تحقیقات توانست به آفاقی دست یابد که دیگران یکسره از آن محروم بودهاند. به همیندلیل، تحقیقات فروزانفر در زبان فارسی، هیچگاه کهنه نخواهد شد. بارقهی هوش او به کشف نکتهها و جستوجوی روابط بسیار پیچیدهی مسائلی پرداخته است که جز با گونهیی نبوغ بدان مسائل نمیتوان دست یافت. «سخن و سخنوران» او هنوز هم بزرگترین تاریخ انتقادی شعر فارسی است که معاصران ما از نوشتن یک فصل آن هنوز عاجزند. ص ۴۴۷
برچسبها: فروزانفر, با چراغ و آینه, نقد ادبی