جنین زوال ــ س. ع. نسیم

جنین زوال
س. ع. نسیم
بیشهی ما را میکاوند
که بیشمار نشود.
سکوت ما را میپایند
که صدا نشود.
درد ما را میپایند
که درمان نشود.
راه ما را میپایند
که راهرو نشود.
برکهی ما را میپایند
که جویبار نشود.
خواب ما را میپایند
که بیدار نشود.
جهل ما را میپایند
که ادراک نشود.
ریشهی ما را میپایند
که اندیشه نشود.
چیستان تنهاییمان را میپایند
که «چرا؟» نشود
و ما را میپایند
و میپایند
و میپایند
تا خود
پایندگان خود شویم...!
و آنک
مشعوفانه میروند...
چنین بود پایان دهلیز
چنین است «نه» به تجلی
چنین شد جنین زوال
و گریختن
و نرسیدن
و نباریدن
و منتشر نشدن!
چنین است سلسلهی «ابلیس پیروزمست»
در دیاران گریختگان و پایندگان...!
برچسبها: زوال و تجلی, بودن یا نبودن
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در چهارشنبه ۱۰ شهریور ۱۴۰۰