در سفر با بهمنها... سعید عبداللهی(س. ع. نسیم)
در سفر با بهمنها...
*
سعید عبداللهی(س. ع. نسیم)
*
پندار خوشم بود که فردا خوش باد
آنک برسد موسم بیداری و داد
میرفت امید آزادی ما تا به فلک
افسوس که شیخ آمد و بر باد بداد...!
*
گمگشتهی محبوب من ای آزادی!
ای غايب و محجوب من ای آزادی!
هر جا كه نظر كنم شقايق با توست
ای عاشق مصلوب من ای آزادی!
*
در ياد جهان ز عشق تو غوغاهاست
از هر طرفم به نام تو آواهاست
خونبازی ما و تو چرا؟ آزادی!
از چيست ميان من و تو درياهاست؟
*
تا تنگ نگيرم به برت، آزادی
تا جان ننيوشد سخنت، آزادی
آرام نگيرم ز فراق تو دمی
تا بوسه نگيرم ز لبت، آزادی...
برچسبها: رباعی, رباعیات
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در چهارشنبه ۲۴ بهمن ۱۴۰۳