آی پریای خسته ! ـ س. ع. نسیم
آی پریای خسته !
شبنم تازهی صبح! بلندشو از رو زمین
به شهر من نگا کن سیل و تُو چشما ببین
ببین ببین که بارون عاشقونه میباره
تُو آینههاش هزارون اسم ستاره داره
دم غروب، تَهِ دشت خورشید گیس طلایی
اسماشونو می پاشه تُو آسمون آبی
شب که میشه، ماه میاد خاطرههام میباره
مینشینم لب رود میشمرم ستاره
آی پریای خسته! مردم دل شکسته !
آزادی رو صدا کن اون که به پات نشسته...
س. ع. نسیم
برچسبها: شعر
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در سه شنبه ۹ مرداد ۱۳۹۷