«آری» یعنی مردن ـ س. ع. نسیم
«آری» یعنی مردن
در هزارتوی خبرها و هوای دلگیر جهانی تلخکام
پردهها آهنیاند
توفانها
سربی.
گُـداری تا آنسوی رابطه نیست!
ما به هم نمیرسیم...!
چنگی بر گیسوی شب زمین
قتل نرماموج گندم
قتل دلآوازهای آب
و دشنههای بادهای قطبی.
ساحرگان عشقآموز
از دریا نیامدهاند
و مرگهایند بر خاکها مستقر!
دشنهها بر گلوی آب و ناناند
و زمین
مطرود زندگی.
یك ذوق برای رنگهاست و
یک عدسی برای ظهور جهان!
و ما به هم نمیرسیم
و صداها باریكاند
و خطوط سلامها نازك
و پردهها آهنی
و شعورها در هجرت
و ادراكها سخت
و ملاقات رؤیاها...ممنوع!
و یك افق كافیست ـ گرادگرد ـ
با دشنه بر گلوی آب و نان
آنك بالهای خیال
قیچی میشوند
آنك كلمات را گردن میزنند
و افقها را پاك میكنند
و ارتعاش لبها را شماره
و تبسم را
و نگاه را
و زمزمه را
و گام را !
پردههای آهنی
کشیدهاند
چراغهای رابطه
خاموشند
هوا سربیست
نانها گورزادند و
آب
رسالت فراموش شدهی حیات!
مگر رسالهی ساحرگان عشقآموز
مجابت کند:
«آری»
یعنی مردن...!
س. ع. نسیم
برچسبها: شعر