عشق مشترک ـ س. ع. نسیم

عشق مشترک

«ز سر می‌رود خوابِ نوشین من

تو و ماه و پروین به بالین من

ندارم مگر جز تو اندیشه‌یی

 نگیرم به جز مهر تو پیشه‌یی

نگارا تو ای سرو زیبای من!

غم و سور و مهرت دل‌آرای من

جمال تو و طاق مینای تو

 بر و بومِ  مه‌سا و زیبای تو

چو گلبرگ جان سو به سو می‌كشم

به دور جهان كو به كو می‌كشم

همه عمر گل وقف باغ تو باد

 هزاران ستاره چراغ تو باد

تو انگشتری زمین را نگین

تو را خواهم آزاد و فخر زمین»

 

 سعنسیم


برچسب‌ها: سیل ایران, همبستگی, اتحاد, شعر
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در یکشنبه ۱۸ فروردین ۱۳۹۸

لينك مطلب