قدم زدن با علی اشرف درویشیان ـ سعید عبداللهی

قدم زدن با علی‌اشرف درویشیان

سعید عبداللهی

    روز ۴ آبان سالگرد درگذشت و فقدان یک نویسندة خوب و با اصالت است: علی‌اشرف درویشیان. قدردانی‌اش را خودش با آثاری که خلق نمود، به تقویم زمانه‌ها پیوست کرده است. برخی انسان‌ها و اندیشه‌ها و قلم‌ها چنین‌اند. در کارگاه آفریدن، بر تکیه‌گاه‌های محکم می‌ایستند. این ایستادگی بر تکیه‌گاه‌های محکم را همان اصالت داشتن، در جان قلم و شخصیت فرهنگی و هنری‌شان جریان می‌دهد. از پس جریان یافتن همین اصالت هم هست که از برخی قلم‌ها پرتوهای نیروی جاذبه به خوانندگان کتاب و اهل فرهنگ ساطع می‌شود. از آن پس است که چنین قلم‌هایی با سفارشات و نیازهای جامعه‌شان عجین و آمیخته می‌گردند.

     نام چنین نویسندگانی معیار سنجش  ارزش‌گذاری فرهنگی و هنری و ادبی میان اهل فرهنگ و هنر و ادب می‌گردد. این اسامی و بسیاری دیگر حامل چنین معیارهایی هستند: عبدالحسین زرین‌کوب، محمد قاضی، سعید نفیسی، صمد بهرنگی، احمد شاملو، پابلو نرودا، ناظم حکمت، فروغ فرخ‌زاد، سیمین بهبهانی، شیرکو بیکس، رومن رولان، لئون تولستوی، ماکسیم گورکی، ‌پروین اعتصامی، غلامحسین ساعدی، ارنست همینگوی، محمد مختاری، فرخی یزدی، حافظ، گوته، ویلیام شکسپیر، علی‌اشرف درویشیان و ...ده‌ها نویسنده و شاعر و مترجم دیگر در همین ردیف که نامشان امضای اصالت و اعتبار قلمشان نزد میلیون‌ها انسان در ایران و جهان است.

     علی‌اشرف درویشیان در زمرة همین جنگاوران فرهنگ انسانی است. ویژه‌گی این جنگاوران این است که با قلمشان آگاهی می‌پراکنند، پیرامون تقویت اصالت انسانی و برابری اجتماعی اثری خلق می‌کنند، سوژه‌های قلمشان پاسخ به نیاز فکری و فرهنگی جامعه است، اندیشه و قلمشان سلاح مبارزه با ابتذال و جهل و خرافات و عقب‌ماندگی تاریخی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جامعه است. با حاصل همة این‌ها «فرهنگ» می‌سازند. هر خواننده‌ای که دست به سوی برداشتن آثار اینان دراز می‌کند، همواره خود را در هالة یک فرهنگ احساس می‌کند.

      من چنین احساسی را نسبت به درویشیان داشته‌ام. اولین کتابی که از او برداشتم، «کی برمی‌گردی داداش جان» بود. بهار یا تابستان سال ۱۳۵۸ بود. آن موقع ۱۸ ـ‌۱۹ سالم می‌شد. تازه از شور و شرهای حوادث سال ۱۳۵۷ درآمده بودم. تا آن موقع تا جایی که یادم هست تقریباً یک دوره کتاب‌های ماکسیم گورکی، صادق هدایت، صمد بهرنگی، جلال آل‌احمد و برخی کتاب‌های ساعدی را در زمینة داستان و رمان خوانده بودم. در زمینة شعر هم چندتایی از کتاب‌های شاملو، شفیعی کدکنی،‌ فروغ فرخ‌زاد، محمود درویش و کتاب جیبی «راهیان شعر امروز» اثر داریوش شاهین. وقتی صفحة اول کتاب قصة درویشیان را خواندم، طعم قلم صمد و اصالت انسانی مستور در سایه‌های خطوط کتاب را احساس می‌کردم. البته آن کتاب با فضای شور و شر آن موقع جامعة ایران هم هم‌خوان بود؛ ولی در همان فضا هم، رنگ و بوی «جنگ‌آوری فرهنگ انسانی»اش حس می‌شد. چیزی که من آن موقع نمی‌توانستم تبیین و جوانبش را توصیف کنم؛ فقط حس می‌کردم احساس خوشایندی از آن کتاب کوچک ساطع می‌شود که نیاز زیبایی‌خواه، اصالت‌جو و کمال‌پرور ضمیر آدمی را پاسخ می‌دهد. همان احساسی که وقت خواندن کتاب‌های صمد و آن‌هایی که اسم بردم، داشتم.

     به مرور و در گردش سال‌ها که همراه کتاب‌ها و جامعه و زندگی غوطه خوردم، دریافتم که «اصالت» همان ضمیر زیبایی‌خواه، عشق ضد ابتذال، نیاز کمال‌پرور و آرمان عجین با جوهر و ذات آدمیزاد است. همان که معیار سنجش فرهنگ انسانی از ضد آن است. و چند سال‌ بعد که تمام کتاب‌های درویشیان را خواندم، همین نشانه‌ها را در همة آن‌ها دیدم و حس کردم. مجموع همین احساس‌ها و برداشت‌ها و فکرها پیرامون نویسندگانی چون درویشیان بود که به ایده و مقالة «جنگاوران فرهنگ انسانی» بالغ شد و آن را در قالب یک گفت‌وگوی دو نفره نوشتم.

     ویژه‌گی دیگر درویشیان که هوشیارش نگهداشت، سیاسی و اجتماعی بودن اندیشه و قلمش است. ترجمة ساده‌اش می‌شود قلم را برای قلم، قصه را برای قصه و «هنر را برای هنر» ‌نخواست و به پیامدهای حیات خفیفانة آن تن نداد. پیداست که خیلی از صاحبان قلم یا اهل هنر، از این ویژه‌گی ـ سیاسی و اجتماعی ـ دوری می‌کنند. گذشته از هر دلیل شخصی یا اجتماعی که حتماً توجیه موجهی برایش دارند،‌ اما این نویسندگان و هنرمندان اگر اهل «جهان سوم» ــ یا عبارت جدیدش «کشورهای در حال توسعه» ــ هستند، اشتباه می‌کنند.

     تفاوت هنرمند یا نویسندة اهل جهان سوم با جوامع آزاد این است که بین این هنرمند و «آزادی و حقوق بشر»، دیوار قطوری وجود دارد. در چنین سلطه‌ای، هنرمند و نویسندة جهان سوم تنها با هوشیاری و نگاهبانی از اعتبار قلم و هنرش می‌تواند سالم و «با اصالت» باقی بماند. نمونه‌ها بسیارند؛ ولی کافیست به حافظ، پابلو نرودا، محمود درویش، احمد شاملو، سیمین بهبهانی، ناظم حکمت، شیرکو بیکس، نصرت رحمانی، غلامحسین ساعدی، رومن رولان و... نگاه و فکر کنیم. وجه غالب اصالت داشتن آثار اینان ناشی از چنین شناختی از مفهوم و جایگاه قلم و هنر است که با جامعه‌ و سیر و سلوک فرهنگی آن در بستر تاریخ، پیوندشان می‌دهد. آثار و نشانه‌های چنین شناخت و مفهومی در تمام کتاب‌‌های درویشیان مشهود است و خوانندگان مشتاق نوشته‌هایش هم در ضمیرشان چنین جایگاهی را احساس و درک می‌کنند.

      بر همین سیاق باید وجه دیگر قلم درویشیان را ننشستن آن بر «سفرة خون» دانست. این دوری جستن از «سفرة خون» نشان از همان سیاسی و اجتماعی بودن قلم و هنر و هوشیاری ناشی از آن دارد. عبارت «سفرة خون» را هم خود درویشیان گفته و نوشته است. در اواخر دهة ۷۰ خورشیدی ضیافتی دولتی در جزیرة کیش با دعوت از تنی چند از هنرمندان و نویسندگان برپا شده بود. دعوت‌نامه‌ای هم به‌دست درویشیان می‌رسد. او هم به آورندة دعوت‌نامه سفارش کرد که «برو بگو درویشیان روی سفرة‌ خون نمی‌نشیند».

     پرداخت بهای اصالت قلم و هنر از جانب هر صاحب‌قلم و هنرمندی، دایره‌های تو در توی معناهای زیبا و متعالی و غنای هنری برایش خلق می‌کند. در همین عرصه است که مصاف مدام عشق با ابتذال، آزادی با ضدآزادی و حقوق بشر با خودکامگی، موجب خلق آثار شورانگیز بشری در عرصه‌های فرهنگ و هنر و شعر و ادبیات شده و می‌شود. تمام آثار اصیل ادبی و هنری و فرهنگی جهان از چنین دهلیزی گذشته‌اند و آنگاه به «اثر بزرگ» بالغ گشته‌اند.  

     علی‌اشرف درویشیان بهای با اصالت ماندن قلم و هنرش را پرداخت، ستایش همیشگی و ماندگار مردم و میهنش را دریافت نمود و در تالارهای جاودان مرز پرگهر، کنار ستودنی‌های ماندگارش آرام گرفت و در فرهنگ و هنر بالنده‌اش استمرار یافت...

۵ آبان ۹۸


برچسب‌ها: علی اشرف درویشیان, قصه نویسی, رمان فارسی
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در دوشنبه ۶ آبان ۱۳۹۸

لينك مطلب