کمک کن ـ س. ع. نسیم
كمك كن

دویدیم و دویدیم و دویدیم
به فصل آخر قصه رسیدیم
دویدیم از میان دشت مهتاب
رسیدیم با ستاره بر لب آب
پریدیم با سپیده از شب تار
دویدیم از شبآتشگاه تاتار
دوباره آی دوباره آی دوباره
دویدیم از ستاره تا ستاره
چكیدیم از گلوی ابر گلگون
دویدیم در فلات و دشت گلخون
به پای عشقِ آزادی نشستیم
كتاب عاشقیها رو نبستیم
چو شمع آسمان آزاده بودیم
به گرد این جهان آواره بودیم
اگه بارون، اگه چشمه، اگر رود
ز دریاییم و رسم عشق این بود
پلی باشیم از ایثار عاشق
برای وارث نسل شقایق...
س. ع. نسیم
برچسبها: خانه ام ابریست, عاشقانه, شعر معاصر ایران
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در پنجشنبه ۳ بهمن ۱۳۹۸