در هاله‌ی یك كلمه ـ سعید عبداللهی

 در هاله‌ی یک کلمه

«این زندگی كه مدام خود را به بحث فلسفی تحمیل می‌كند، چیست؟» 1

من سالیان سال فکری را گاه مثل جریان آبی آرام و‌ بی‌صدا، گاه مثل تیک‌تاک ساعتی شماطه‌دار و گاه مثل عبور شهابی با خود داشته‌ام. فکری که با سایه‌ام تعقیبم کرده و سوژة برخی نوشته‌هایم هم شده است. این فکر تعبیری از ‌جملة استناد شده در اول این نوشته است. فکری که هر بار سراغم آمده، به من گفته است: «زندگی، نیرومندترین کمینگاه و پر کشش‌ترین گرداب است».

قرن‌های متمادی‌ست که كلمه‌ی زندگی در علم، در فلسفه، در تاریخ، در شعر، در قصه و در همه‌جا و همه‌چیز، حلاّجی و كالبدشكافی می‌شود.

زندگی، حماسه‌یی كه هر صبح آن را خلق می‌كنیم، به آن سلام می‌‌گوییم و شب، از دیده پنهان و در سكوت، درجامه‌ی رؤیا استمرارش می‌بخشیم.

«زندگی»، نیرومندترین كلمه‌یی است كه كلمات دیگر در شعاع آن گرد می‌آیند. همه‌ی كلمات، روی جاده‌یی تعبیر و تفسیر و تبیین می‌شوند و در آن ‌درخشندگی یا تیر‌گی می‌یابند كه نامش زندگی است.

   آخرین فكر شب‌ها، اضافه شدن احساس حسرتی است كه به كاروان فكرهای شب‌های پیشین می‌پیوندد. در راه و اطراف و پیرامونمان، صورت‌های ناپیدا و مرئی زمان‌ها و احساس‌های سركوب شده و پاسخ ناگرفته و تعبیرنشده محاصره‌مان می‌كنند. در شعاع این احساس‌ها هستیم و همیشه تعقیب میشویم.

  شب‌ها كوله‌باری از فكرها را از شانه‌ برمی‌داریم و بالای سر به دیوار تكیه‌شان می‌دهیم. در آغوش لباس عادت و در شنل زمان، پوشیده میشویم. در تكرار این عادت، می‌توانیم فكرهایمان را ببینیم و طنین دلشوره‌گی‌ها و صدایشان را بشنوم. در این گشت و تماشاها و رفت و آمدها، از فكرهایمان می‌شنویم: «این زندگی كه مدام خود را به بحث فلسفی تحمیل می‌كند، چیست؟»

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

(1): بابك احمدی، آفرینش و آزادی، ص ۱۵۶

 

سعید عبداللهی

از کتاب: نوشته‌های روبه‌رو


برچسب‌ها: نوشته‌های روبه‌رو, تخیل, آفرینش
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در یکشنبه ۲۵ اسفند ۱۳۹۸

لينك مطلب