آرزو ـــ س. ع. نسیم
آرزو

آرمیده در میان دشت
پرنیان آرزوی من
میرود به سوی او نسیم
با خیال و گفتوگوی من...
ای قاصدک!
ای خوش خبر!
جانم به لب آمد دگر
از آتش من، لالهای
بردار و سوی او ببر...
س. ع. نسیم
برچسبها: آرزو, عاشقانه, شعر معاصر ایران
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در چهارشنبه ۲۸ خرداد ۱۳۹۹