هنوزم شقايق و ياس مي‌گيرن از تو سراغم ـ س. ع. نسیم

هنوزم شقايق و ياس مي‌گيرن از تو سراغم

عاشقانه‌يي در سير و سلوك رفيقانه‌هاي سال‌هاي ابـري

واسه سرگردوني من  تو پناه و تكيه‌گاهي

من اگه روزم اگه شب  تو برام خورشيد و «ماه»ي

من اگه فريادم و آه     تو نهايت جوابي

من اگه خاكم اگه برگ  تو برام بارون و آبي

من اگه اسير غربت    نشدم غريبه با تو

قصه‌ي سرگردوني‌هام   با تو از من مي‌گه با تو

بين ما هرچي كه بوده    هستي و دنياي يك عشق

دست ما، ما رو به هم داد   ما شديم معناي يك عشق

در سكوت ساكت ما    توي فرياد دقايق

آه ما هم‌ريشه بود و    راه ما فرش شقايق

وقتي توفان‌هاي يادت    مي‌زنه به باغ يادم

نعره‌ي شقايق و ياس مي‌گيره از تو سراغم

نمي‌دونم عشقتو كي         به پريِ بادها داد

چي بگم به نعره‌ی دشت؟ چي بگم به نعره‌ی باد؟

هنوزم فرياد و آهم      تو نهايت جوابي

هنوزم خاكم و برگم  تو برام بارون و آبي...

س. ع. نسیم


برچسب‌ها: سالهای ابری, عاشقانه, شعر معاصر ایران
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در یکشنبه ۲۹ دی ۱۳۹۸

لينك مطلب