نقب ـ س. ع. نسیم

نقب         

 

چرا مهتاب نمياد؟  اين شب از من چي مي‌خواد؟

پا مي‌ذاره جاي پام ,  هي به دنبالم مياد

من مي‌خوام پل بزنم به سوي نور

 دست اون مي‌شكنه پـل‌هاي عبور

من اميدم رفتن و رسيدنه

 اونه كه فكرِ شكستنِ منه

چرا مهتاب نمياد؟  اين شب از من چي مي‌خواد؟

 پا مي‌ذاره جاي پام،   هي به دنبالم مياد

 

از كدوم جاده به سوي تو بـيـام؟

همه سو در قُـرُقِ ابليسِ مست

ميبينم صيادمو تُـو سايه‌ها:

 شبِ آمادة تيركمون به دست

چرا مهتاب نمياد؟  اين شب از من چي مي‌خواد؟

پا مي‌ذاره جاي پام   هي به دنبالم مياد

 

اون كي‌یه كه پشت شب در مي‌زنه؟

 ـ صداي شكستنِ شب تُـو منه ـ

پوست شب مي‌ريزه زير پاي من

 اين شبه كه تيكّه تيكّه مي‌شكنه

مي‌پيچه تُـو گوش من يه دنيا حرف

 يه صدا، مثل صداي بالِ برف...

داره مهتاب مي‌زنه   كيه كه فكر منه؟

توي اين دشت سفيد كي با من حرف مي‌زنه؟

 

س. ع. نسیم


برچسب‌ها: ادبیات, شعر, موسیقی, ترانه
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در یکشنبه ۲۶ فروردین ۱۳۹۷

لينك مطلب