تو را به‌یاد دارم ــ پابلو نرودا

تو را به‌یاد دارم

پابلو نرودا

برگردان: بیژن الهی

 

تو را به‌یاد دارم

همان‌گونه که در آخرین خزان بودی

کلاه

     طوسی وْ

دل

    آرام.

 

در چشم‌های تو

             شعله‌های شفق می‌جنگید

و برگ‌ها

           در آب روح تو می‌افتاد.

 

پیچیده به بازوان من

ـ چون تاکی 

برگ‌ها صدای تو را می‌انباشت

صدای آهسته و آرام تو را ـ

 

هیمه‌ی حیرتی که در آن

                       تشنگی‌ام می‌سوخت

سنبل آبیِ شیرینی

                   تافته بر جانم.


برچسب‌ها: پابلو نرودا, بیژن الهی, شعر جهان
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در پنجشنبه ۲۰ خرداد ۱۴۰۰

لينك مطلب

باغ زمستان ـ پابلو نرودا

پرسش‌ها

پابلو نرودا

چرا درختان پنهان می‌کنند

شکوه ریشه‌هایشان را؟

 

آیا واقعیت است که آرزوهایمان

باید با شبنم آبیاری شود؟

 

پاییز برای چه می‌وزد

با این همه پول‌های زردش؟

 

آیا اجازه داشتم از کتابم بپرسم

آیا حقیقتاً من آن را نوشتم؟

 

چرا بیشه‌زار برهنه کرد خودش را

فقط برای انتظار برف؟

 

کجا می‌توانی ناقوسی بیابی

که در رؤیایت صدا زند؟

 

آیا همان جایی گم‌ام کردند

که سرانجام یافتم خودم را؟

 

📚 از کتاب: باغ زمستان

🖌 ترجمه: اصغر مهدی‌زادگان

 


برچسب‌ها: پابلو نرودا, شعر جهان, باغ زمستان
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در چهارشنبه ۲۵ دی ۱۳۹۸

لينك مطلب

با من برخیز برادر ـ پابلو نرودا

«با من برخیز برادر

و زاده شو!

دستی به سوی من آر

از ژرفای دلهره‌ی فراخت.

تازیانه را که در درازنای قرن‌ها

بر زخم‌هاتان نشست

به من نشان دهید

و تبرزین‌ها را با درخشش خون.

آمده‌ام تا از دهان‌های مرده‌تان سخن بگویم.

 

از سراسر زمین گرد آورید

تمامی لب‌های خاموش ریخته بر خاک را.

از ژرفنا با من سخن بگویید

چونان رودی از پیکان‌های آذرخش

چونان رودی از پلنگان مدفون

و بگذارید بگریم

ساعت‌ها، روزها، سال‌ها...

 

دوران‌های کور! قرن‌های نجومی!

سکوتتان را به من دهید

آبتان را، امیدتان را

ستیزتان را به من دهید

پولادتان را، آتشفشانتان را

تن‌هاتان را بر تنم بگذارید ـ چون آهن‌ربا ـ

رگ‌ها و دهانتان را از آن من کنید

رگ‌ها و دهانم را از آن خود کنید

خون و سخن مرا بر زبان آورید...»

 

پابلو نرودا

📘از کتاب: بلندی‌های ماچوپیچو

 ترجمه: احمد کریمی‌حکاک ـ فرامرز سلیمانی


برچسب‌ها: پابلو نرودا, شعر جهان, بلندیهای ماچوپیچو
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در دوشنبه ۲۲ مهر ۱۳۹۸

لينك مطلب