آیین چهارشنبه سوری؛ تجلی فرهنگ ایران ــ سعید عبداللهی

آیین چهارشنبه سوری، تجلی فرهنگ ایران

 

«زبان» و «فرهنگ»، شناسنامة هویت مشترک و ملی مردمان و دو نیروی قدرتمند، محرک و همبستگی‌ساز هستند.

در ادوار تاریخ میهن‌مان، از پس چند تهاجم بزرگ و ویرانگری که اشغالگران ایران داشته‌اند، مردم ایران برای نگهداشت آیین‌ها و سننی که جوهر انسانی، همبستگی ملی و هویت ملی دارند، چه مبارزاتی که به‌پا داشته و چه خون‌هایی که نثار کرده‌اند. مبارزه و نثار خون برای سنت‌های نیکویی که عجین زندگی نسل اندر نسل ایرانیان بوده‌ و هستند: عید نوروز، جشن مهرگان، جشن سده، شب یلدا و چهارشنبه سوری.

به یمن همین پایداری‌های فرهنگی و اجتماعی طی قرن‌ها بوده که در کاکل این سنن زیبای انسانی و اجتماعی و فرهنگی، مبارزه برای حفظ «زبان فارسی» به‌عنوان هویت ملی ما جریان داشته است.

به‌جا آوردن مجموعه آیین‌های ایرانی از نوروز تا چهارشنبه سوری، تجلی نبرد تاریخیِ اهورا و اهریمن است. هوشیاری فرهنگ ایرانی این است که دامنة این نبرد را همواره گسترش دهد و صحن شهرهای ایران را سرشار از سرخی آتش برای زدودن زردی نحوست اهریمنان نماید.

با برافروختن آتش در هر محله و با به‌هم پیوستن و اتحاد شعله‌ها، پیام قدرت و همبستگی‌ساز چهارشنبه سوری و سنن فرهنگ ملی‌مان را قدر دانسته و پاسخ دهیم.

سعید عبداللهی

۲۵ اسفند ۹۹


برچسب‌ها: چهارشنبه سوری, سنتهای ایرانی
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در سه شنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۹

لينك مطلب

سورها مسرور از ما ـ س. ع. نسیم

سورها مسرور از ما

 

من چرا از روي آتش

گرمرويي  برنگيرم؟

تو چرا از روي آذر

برنيفروزي فروزان شعله‌هاي اخگر عشق؟

ما چرا با شعله‌مان

 اين شبانگه‌ ـ رويً زردٍ اهرمن‌خوی

برنكوبيمش به سنگ سرخ‌ خورشيد؟

 

شعله از ما گرمرو باد

دشت‌ها بر سينه‌هامان خرم و باز

رودها

انديشه‌مان را بيكران‌جوي

جنگل از ما گیسوافشان

آسمان

رؤيايمان را ناكرانمند.

 

روبه‌رومان

 باغ‌ آيينه مكرر

سورها مسرور از ما.

تاب شعله

رقصِ سرخِ آرزومان.

 

زير نيليِ سپهرِ فرودين

بر فلات سبز و سرخ و ‌‌سيم‌پيكر

با فروزش‌هاي آزادي

 مكرر سورها و شعله‌هاتان...

 

س. ع. نسیم


برچسب‌ها: چهارشنبه سوری, نوروز, شعر معاصر ایران
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در دوشنبه ۲۶ اسفند ۱۳۹۸

لينك مطلب

سورها و شعله‌‌ها مسرور از ما ـ س. ع. نسیم

سورها و شعله‌‌ها مسرور از ما

 

 من چرا از روي آتش

گرمرويي  برنگيرم؟

تو چرا از روي آذر

  برنيفروزي فروزان شعله‌هاي اخگر عشق؟

ما چرا با شعله‌مان

 اين شبانگه‌ ـ رويِ زرد اهرمن را

برنكوبيمش به سنگ مهر سرخ و خرم‌ خورشيد؟

 

شعله از ما گرمرو باد

دشت‌ها بر سينه‌هامان خرم و باز

رودها

انديشه‌مان را بيكران‌جوي

آسمان

رؤيايمان را ناكرانمند

جنگل از ما شاد بايد

سورها مسرور از ما

سورِ بودن، ماندن و پيكاركردن

سبزِ رويش، باغ‌ آيينه مكرر...

 

تاب شعله

رقصِ سرخِ آرزومان.

رقص آتش

زردسوزِ اين شبان‌ ـ ابليسِ اندوه.

 

زير نيليِ سپهرِ مژده‌بخش فرودين

بر فلات سبز و سرخ و ‌‌سيم‌پيكر

با فروزش‌هاي آزادي

 مكرر سورها و شعله‌هاتان...

 

س. ع. نسیم


برچسب‌ها: چهارشنبه سوری, نوروز, شعر
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در سه شنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۷

لينك مطلب