پشت پلکهای کِلْک (۲)
آرایههای ادبی
تعریف
آرایه، اسم مصدر از مصدر آراستن است. آراستن یعنی زینت و زیور دادن، جلوه و جمال دادن، زیباكردن، نظم و ترتیب دادن.
اضافهیتشبیهی
انواع تركیب اضافی، پركاربردترین نوع آرایههای ادبی در شعر و نثر فارسی و نیز ادبیات جهان هستند. این تركیبها در نوشتار و گفتار روزمره نیز بسیار رایج و همگانی شدهاند.
اضافههای تشبیهی و استعاری از رابطهی میان اركان تشبیه ساخته میشوند. در یك تشبیه كامل، هرگاه ادات تشبیه و وجه شبه را حذف كنیم، اضافهی تشبیهی و نیز اضافهی استعاری بهدست میآید.
یك نمونه از روش ساخت اضافههای تشبیهی تشریح میشود:
در جملهی «عشق، چون آسمانیست سایهافكن بر همهی انسانها»، اركان تشبیه عبارتاند از:
مشبّه (تشبیه شده به): عشق
ادات تشبیه (کلمات تشبیهکننده): چون
مشبّهبه (تشبیه شده به آن): آسمان
وجه شبه (صورت و مادهی تشبیه): سایه افكن بر همهی انسانها
ـ حالا ادات تشبیه را حذف میكنیم: عشق، آسمانیست سایهافكن بر همهی انسانها
ـ وجه شبه را هم حذف میكنیم: عشق، آسمانیست
ـ با این دو اسم، تركیب اضافی (مضاف و مضافالیه) میسازیم: آسمانِ عشق
ـ عشق، به آسمان تشبیه شده است: اضافهی تشبیهی
در اضافهی تشبیهی، دو نوع تشبیه وجود دارد:
الف) تشبیه مشبّه به مشبّهبه:
خلوت خزان: تشبیه خلوت (تنهایی) به خزان(كنایه از پاییز)
گرفته بوی تو را خلوت خزانی من
كجایی ای گل شببوی بینشانی من (سعید بیابانكی)
رگبار باران: تشبیه رگبار به باران
رگبارهای بارانِ نامتان، پنجرههای چشمانم را میشویند...
نگاه آسمان: تشبیه نگاه به آسمان
«نگاهت آسمانم بود و گم شد
دو چشمت سایبانم بود و گم شد
به زیر آسمان در سایهی تو
جهان در دیدگانم بود و گم شد» (سیاوش كسرایی، ترانهها)
ب) تشبیه مشبّهبه به مشبّه:
مهد زمین (تشبیه زمین به مهد ـ گهواره ـ) / فرّاش باد (تشبیه باد به فرّاش) / اطفال شاخ (تشبیه شاخه به كودك ـ لطافت و زیبایی ـ)
« فرّاش باد صبا را گفته تا فرش زمرّدی بگسترد و دایه ابر بهاری را فرموده تا بنات نبات در مهد زمین بپرورد. درختان را به خلعت نوروزی قبای سبز ورق در برگرفته و اطفال شاخ را به قدوم موسم ربیع كلاه شكوفه بر سر نهاده...» (مقدمهی گلستان سعدی)
بیشهی عشق: تشبیه عشق به بیشه
«قایقی خواهم ساخت،
خواهم انداخت به آب
دور خواهم شد از این خاك غریب
كه در آن هیچ كسی نیست كه در بیشهی عشق
قهرمانان را بیدار كند.» (سهراب سپهری، پشت دریاها)
موسیقی احساس: تشبیه احساس به موسیقی
«پشت دریاها شهریست
مردم شهر به یك چینه چنان مینگرند
كه به یك شعله، به یك خواب لطیف.
خاك
موسیقی احساس تو را میشنود
و صدای پر مرغان اساطیر میآید در باد...»
(سهراب سپهری، پشت دریاها)
فرشته آزادی: تشبیه آزادی به فرشته
این چه پنداریست كه جهان از هجران آن آرام نمیگیرد؟ این چیست كه چون مرغ حق، بر سپیدار و سیپدههای هستی و زندگی، سروش و ندایمان میدهد؟ این چیست كه گلوی قلم و نای نِـی و حنجرهی گل سرخ، او را نیایش میكنند: فرشتهی آزادی...!
آسمان عشق: تشبیه عشق به آسمان (بینهایتی و بیكرانگی)
«چنان مستم چنان مستم من امروز که از چنبر برون جستم من امروز
چنان چیزی که در خاطر نیابد چنانستم چنانستم من امروز
به جان با آسمان عشق رفتم به صورت گر در این پستم من امروز
نمیدانم کجایم لیک، فرّخ مقامی کاندرو هستم من امروز» (مولوی)
شمع سحر: تشبیه سحر به شمع (تلاقی سپیده با طلوع خورشید)
تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم تبسمی كن و جان بین كه چون همی سِپَرَم (حافظ)
كمان قد: تشبیه قد به كمان (اشاره به گذر عمر و خمیدگی قامت)
قـدّ خمیدهی ما سهلت نماید اما در چشم دشمنان تیر از این كمان توان زد (حافظ)
قارچِ غربت: تشبیه غربت و دوری و فِراق به روییدن قارچ؛ حضور و ظهوری غیرمترقبه و نامتعارف در زندگی.
«هر كجا هستم، باشم
آسمان مال من است
پنجره
فكر
هوا
عشق
زمین
مال من است.
چه اهمیت دارد
گاه اگر میرویند
قارچهای غربت؟» (سهراب سپهری)
شمع محبت: تشبیه محبت به شمع (روشنابخشی و ایثار)
خیره آن دیده كه آبش نبرد گریهی عشق
تیره آن دل كه در او شمع محبت نبود (حافظ)
كعبهی نسیم: تشبیه نسیم به كعبه
«كعبهام مثل نسیم
باغ به باغ
میرود شهر به شهر،
حجرالاسود من
روشنی باغچه است» (سهراب سپهری)
ادامه دارد...
سعید عبداللهی
برچسبها:
ادبیات,
آرایههای ادبی,
صنایع بدیع