چنین گفت آزادی ـ س. ع. نسیم

«آسمان نگاهت را

کدام مشبک قیرین قاب گرفته است؟

رشته‌های  سْربین را

کدام بال‌هایی می‌گسلند؟»

ــ چنین گفت پرنده !

 

« نجوای کدام عشق

بال‌هایت را مجاب می‌کند؟

و کدام رؤیا

دلیری پروازت را؟»

ــ چنین گفت آزادی !

 

س. ع. نسیم

۲۹ شهریور ۹۸


برچسب‌ها: آزادی, پرواز را بخاطر بسپار
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در شنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۸

لينك مطلب

امشب کنار غزلهای من بخواب ـ افشین یداللهی

«مقصد من رفتن است

 با نرسیدن خوشم

هرکه به مقصد خوش است

 مانده‌ی بن‌بست‌هاست

 

خون رگ جاده‌ام

 تا نرسیدن خوشم

نبض مدام قدم

 خاصیت هست‌هاست»

 

افشین یداللهی

 از آلبوم: امشب کنار غزل‌های من بخواب


برچسب‌ها: افشین یداللهی, شعر معاصر ایران
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در شنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۸

لينك مطلب

مرا ببر ! ـ س. ع. نسیم

مرا ببر!

مرا ببر از این خمود کینه‌کیش قرن‌ها

از این سترگ رنج‌ها!

مرا ببر از این همیشه خون

به مردمک نشسته دیرپای!

 

مرا از این سرشته ریشه‌ها به کام‌های خویش

مرا ببر از این زمین دل‌سرشته ریش ریش!

 

مرا نبود آن نسیم مهرورز

مرا نبود آن نوای نرم‌بال آزادی

مرا نبود آن ترانه‌سار شاخسار اشک‌بوس!

 

س. ع. نسیم

۲۳ شهریور ۹۸


برچسب‌ها: همبستگی, درخت در شعر, عاشقانه
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در جمعه ۲۹ شهریور ۱۳۹۸

لينك مطلب

پری گمشده ـ س. ع. نسیم

تو در کدام بامداد زمینی؟

تا چند سالگی باید

با ضرب عقربه‌های رؤیاهایت

از خواب بپرم؟

 

س. ع. نسیم

 

📘 از کتاب: پری گم شده

لینک دریافت کتاب: https://bit.ly/2E4KYW3


برچسب‌ها: پری گمشده, عاشقانه, شعر
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در جمعه ۲۹ شهریور ۱۳۹۸

لينك مطلب

ترانه های زندگی ـ س. ع. نسیم

صبور باش وْ

               آرام‌...

موج‌ها

صلابت صخره‌ها را می‌بوسند

آرامش سنگین دریا

                             ماه را پذیره می‌شود.

 

صبور باش‌...

آرام‌...

 

س. ع. نسیم


برچسب‌ها: ترانه‌های زندگی, عاشقانه, شعر
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در پنجشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۸

لينك مطلب

ضیافت های موسیقی ـ س. ع. نسیم

چه می‌خواهند از من

این فراز و این فرود زخمه‌ها امشب

که پرده پرده‌ی جانم

ضیافت‌های موسیقی‌ست.

 

چه می‌خواهی ز من؟ ای شب!

برو از پلک‌های من!

پریشِ گیسوان عشق، بارانی‌ست

و رؤیاهای من

                یکسر از او خیس است...

در آغوش جهانم من؛

جهان یکسر

               وزیدن‌های موسیقی‌ست...

 

 س. ع .نسیم


برچسب‌ها: موسیقی شعر, عاشقانه ها
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در سه شنبه ۲۶ شهریور ۱۳۹۸

لينك مطلب

چیدن سپیده دم ـ مارگوت بیکل

«عشق

عشق می‌آفریند

زندگی

رنج به همراه دارد

رنج

دلشوره می‌آفریند

دلشوره

جرأت می‌بخشد

جرأت

اعتماد به همراه دارد

اعتماد

امید می‌آفریند

امید

زندگی می‌بخشد

زندگی

عشق می‌آفریند...

عشق

عشق می‌آفریند...»

 

مارگوت بیکل (چیدن سپیده‌دم)

📙از کتاب: همچون کوچه‌ای بی‌انتها

ترجمه: احمد شاملو


برچسب‌ها: مارگوت بیکل, احمد شاملو, شعر جهان
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در شنبه ۲۳ شهریور ۱۳۹۸

لينك مطلب

دختر ایران ـ س. ع. نسیم

دختر ایران

دختر سرزمین من!       نگاتو وردار از زمین !

 رؤیاهاتو کی دزدیده؟ به پای رؤیاهات بشین !

اگه قلم باید یه روز          حرف بزنه از آدما 

جوهر دریا رو می خواد  تا که بگه از شماها

 

خونده بودم که «دشت» ما    «هرزِ تمومِ علفاش»

 دیدم الفباهای سرخ، «حک شده» رو تخته سیاش

دختر سرزمین من!        قلب همه باهات باشه 

گُلای سرخ، پناه تو،  بذار که تکیه‌گات باشه

 

دختر خاکسترنشین! کتاب قصه رو واکن!  

ورق بزن، ورق بزن، آرزوهاتو پیدا کن

  آرزوی گذشتن از  افسون این شب سیا

 شکستن دیوار اون  تُو آینه‌های بی‌صدا

آرزوهای تو و من  که باشه سرنوشتمون

 مث یه نیزه که می‌شه رها ز چلّة کمون

 

دختر سرزمین من!   غصّه‌هاتو زمین بذار 

نیزة عشقتو بگیر   رها بکن تُو روزگار

بذار که این نیزه بره  فلک رو بشکافه صداش 

بارون تازه  بـیـاره          دنیای تازه‌ای باهاش

ببار تا این رنگین کمون، پلی واسه فردا باشه 

عالم دیگری شدن        همای رؤیاها باشه...

 

دختر سرزمین من !     به پای رؤیاهات بشین

رؤیاهاتو ستاره کن   این شبو وردار از زمین...!

 

س. ع. نسیم


برچسب‌ها: آزادی و برابری, زنان ایرانزمین, شعر
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در پنجشنبه ۲۱ شهریور ۱۳۹۸

لينك مطلب

نماز برگ ـ س. ع. نسیم

تو آن شاخه‌ی سکوتی

که بر آب خمیده

                    و نگاهش

                             پرستش دریا را نماز می‌برد.

 

س. ع. نسیم


برچسب‌ها: عاشقانه, شعر
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در چهارشنبه ۲۰ شهریور ۱۳۹۸

لينك مطلب

لحظه‌ها...همیشه‌ها ـ س. ع. نسیم

دریا

    بی‌آواز صیادان

                      نمی‌آساید

دیوار

      بی‌آهنگ صدایی

                         بر خود نمی‌ایستد

و خانه‌یی

            بی‌سایه‌ی عشق

                             ایمن نمی‌شود.

 

سعنسیم


برچسب‌ها: لحظه ها, همیشه ها, شعر
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در سه شنبه ۱۹ شهریور ۱۳۹۸

لينك مطلب

پر از دور ـ دکتر محمد قرایی

پر از دور

پر از دورم بیا نزدیک من شو!                چراغ لحظه‌ی تاریک من شو

پر از سردم بیا گرمای شادی                  بر این پیکر، ردا و پیرهن شو

پر از تلخم بیا گفتار شیرین                لبی خندان شو و شکرشکن شو

پر از پاییزم ای اردیبهشتی                          بیا بر شانه‌هایم نسترن شو

پر از خشکم، پر از زردی،  پر از برف   بهاری تو صفای این چمن شو

پر از مُردم، پر از خشم و خشونت     برون کن مُرد جان را مهر زن شو

پر از ساکت منم چون صورتک مات   بیا بر چهره‌ام چشم و دهن شو

دلم شد خسته از تکرار بودن       به‌هم ریز این سکون را و شدن شو...

 

 دکتر محمد قرایی

۱۲ شهریور ۱۳۹۸


برچسب‌ها: عاشقانه, شعر
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در دوشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۸

لينك مطلب

جایی برای تو ـ س. ع. نسیم

جايی برايت ندارم

مگر ميان آلاچيق‌های روحی از توفان برگشته

و ويران نشده...

 

تو را چنان در کف يادهايم آورده‌ام ‌

كه موسيقی به ياد می‌آورد

 عشق‌هایی را كه بايد در خاطر نُت‌هايش بيابد...

 

س. ع. نسیم


برچسب‌ها: عاشقانه, شعر
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در جمعه ۱۵ شهریور ۱۳۹۸

لينك مطلب

با مرز پر گهر ـ س. ع. نسیم

در افق مهر ایران دمیده                زنده بادا ستاره، سپیده

می‌تراود به دریا، به هر دشت       طالع نو به نام شما گشت

مرد و زن، پیر و برنای ایران   یك سخن دارد از نای ایران:

بعد صد سالِ خون و سیاهی       خرمی خواهم و روشنایی

 

 

ای كهن‌بوم زیبای گلچهر!        خانه‌ی بهمن و آذر و مهر!

جنبش تیر و مرداد و خرداد            برکند بیخ بیداد شداد

بعد صد سال کیشِ کژآیین     شادزی، پرگهر، مهرآذین

 

 س. ع. نسیم


برچسب‌ها: شعر آوانگارد, مرز پر گهر, سرای امید
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در پنجشنبه ۱۴ شهریور ۱۳۹۸

لينك مطلب

دلم گرفته ـ مهدی اخوان ثالث (م. امید)

دلم گرفته از این سنگدل خراب آباد

به سیم می‌زنم آخر، هرآنچه باداباد

 

سرم به دنیی و عقبی فرو نمی‌آید

عروس بختٍ که خواهد مرا کند داماد؟

 

فرازِ «دار» چنان رقصِ عاشقانه کنم

که رقص و قصه‌ی منصور را برند از یاد

 

دگر مپرس که حالِ تو خوب و دل شاد است؟

که خوب مانده که این بدترین بود دل شاد؟

 

مرا که دوست‌ترین دوستدارِ این خلقم

فکنده‌اند به حالی که قسمِ خصم مباد...

 

مهدی اخوان ثالث

📖 از دفتر شعر:  تو را ای کهن بوم و بر دوست دارم


برچسب‌ها: اخوان ثالث, شعر معاصر ایران
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در چهارشنبه ۱۳ شهریور ۱۳۹۸

لينك مطلب

عاشقانه ـ س. ع. نسیم

عاشق که می‌شوم

به کودکانه‌هایم می‌روم...

 

مگر ابرهای چشمانت را

کودکی‌هایم مجاب کنند...

 

س. ع. نسیم

۱۲ شهریور ۹۸


برچسب‌ها: عاشقانه, شعر
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در سه شنبه ۱۲ شهریور ۱۳۹۸

لينك مطلب

اسب ـ سعید عبداللهی

«اسب؛ وقاری سرکش و زیبا همسفر انسان.

 اسب؛ یار غار جنگ‌ها و خونی مشترک با انسان.

اسب؛ یال و دمی پریشان در باد و ریخته بر شعر جهان.

 اسب؛ رقص پایی در شادی مشترک انسان.

اسب؛ همسایه‌ی نجیب آدمی.»

 

📚 از کتاب: آن‌ها که زندگی‌ام دادند

  سعید عبداللهی


برچسب‌ها: یادداشت روزانه, خاطره, اسبها و انسانها
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در دوشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۸

لينك مطلب

ای واژه‌ی خجسته‌ی آزادی! ـ سیاوش کسرایی

ای واژه‌ی خجسته‌ی آزادی!

‏با این همه خطا

‏با این همه شکست که ما راست

‏آیا به عمر من تو تولد خواهی یافت؟

‏خواهی شکفت ای گل پنهان؟

‏خواهی نشست آیا روزی به شعر من؟

‏آیا تو پا به پای فرزندانم رشد خواهی داشت؟

 

‏ای دانه‌ی نهفته!

‏آیا درخت تو

‏روزی در این کویر به ما چتر می‌زند؟

سیاوش کسرایی


برچسب‌ها: سیاوش کسرایی, شعر معاصر ایران, آزادی
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در دوشنبه ۱۱ شهریور ۱۳۹۸

لينك مطلب

شکست شب ـ س. ع. نسیم

اون كی‌یه كه پشت شب در می‌زنه؟

 ـ صدای شكستنِ شب تُو منه ـ

پوست شب می‌ریزه زیر پای من

 این شبه كه تیكّه تیكّه می‌شكنه

 

می‌پیچه تُو گوش من یه دنیا حرف

یك صدا، مثل صدای بالِ برف...

 

داره مهتاب می‌زنه   كی‌یه كه فكر منه؟

توی این دشت سفید كی با من حرف می‌زنه؟

 

س. ع. نسیم


برچسب‌ها: هست شب, شبنورد, عاشقانه, شعر
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در شنبه ۹ شهریور ۱۳۹۸

لينك مطلب

تقاص عشق ـ س. ع. نسیم

سفر كرده‌ی عشق! امید دیدار!

 قلندر ـ كولیِ تاریخ ایثار!

               
كتاب زندگیت برگ شقایق

غزل‌پردازیِ دیوان عاشق

       
گلای زندگیت آماج رگبار

 از این ایل و تبار زندگی‌خوار


هنوز ای وارث خون شقایق
تقاص عشقتو پس می‌دی، عاشق!

 

س. ع. نسیم


برچسب‌ها: عاشقانه, شعر
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در سه شنبه ۵ شهریور ۱۳۹۸

لينك مطلب

مشق آزادی ـ شیرکو بیکس

آنگاه که

 تفنگ

 یگانه قلم شعرم،

قیام

 زیباترین قصیده،

آزادی

 تنها مشق بود...

 

بعد ازآن

 هرچه را نوشته بودم

بهانه بود...

 

🖊 شیر کوبیکس


برچسب‌ها: شیرکو بیکس, شعر جهان
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در دوشنبه ۴ شهریور ۱۳۹۸

لينك مطلب

فکر بامداد

فکر بامداد

روزا  تُو چشمای من بسته می‌شن

راه‌ها  از پاهای من خسته می‌شن

پا می‌ذارم روی لکه‌های این شب

روی  میراث سکوت وْ

                        آخرِ دنیای این شب.

 

فکر بامداد

رد شد از خونه‌ی بْن‌بست

رد شد از کوچه‌ی بْن‌بست

رد شد از بوم و دیار بادکرده...

 

راه می‌افتم دنبال فکرای بامداد

پا می‌ذارم روی قانون «نباید»

پا می‌ذارم روی قانون «نمی‌شه»

روی تاریخ سراسر نابرابر

روی این شب سیاه کینه‌گستر!

 

سعنسیم


برچسب‌ها: شعر آوانگارد, شعر اعتراضی, نقد حال
نوشته شده توسط سعید عبداللهی در دوشنبه ۴ شهریور ۱۳۹۸

لينك مطلب